بالاخره بالاخره دلشون سوخت و بهم یه کاسه سوپ و یه کاسه فرنی شل دادن و من خوردم
راستی 2 دوز مخدر هم گرفتم
دکترم اومدو چکم کرد و بهم اجازه داد برم بخش
و اونجا متوجه چیزی شدم که به گوشه از قلبم خنجر زد
کتف چپ دخترم موقع زایمان در رفته
و دکتذی که گردن نگرفت و گفت احتمالا مادرزادیه🙄🙄(چیزی که هر آدم منگولی میدونه دروغه و امکان نداره)
و بالاخره بعد 24 ساعت برگشتم اتاق vip خودم پیش دخترم
و فهمیدم همسرم و پدرشوهر و مادرشوهرم و خواهرم بیمارستانو رو سر دکتر خراب کردن و فقط دکترو نزدن
داره گرم میشه و رفته رفته تا زیر سینه هام گرم شد و حس بدنم کلا از بین رفت
پره رو کشیدن و شروع کردن و بعد چند دقیقه صدای گریه ی مَهوایِ قشنگم رو شنیدم و بند نافش وزدن و آوردن کنارم بهم نشونشد دادن پوست صورتش رو چند لحظه ای رو پوستم حس کردم وبردن از پیشم
دکتر بخیه هارو زدو بردنم ریکاوری
و تمام این مدت صدایگریه ی بچم میومد
بعد بردنم اتاق vip
بعد 1 ساعت اومدن دنبالم گفتن مریض باید بره icu، البته از قبل میدونستم
بردنم
اونجا همه ی پرستارا و مسئولین مثل پروانه دور آدم میچرخیدن، خیلی راضی بودم، واقعا زحمت میکشیدن
هر چند وقت هم بچمو میاوردن بهم میدادن شیر میدادم، که چون چیزی نخوردم و شیر نداشتم یکی دو بار شیر خشک بهش دادن
دردای وحشتناک، بدون مسکن قوی، فقط آمپول استامینوفن
حالا دوش سمت راستمم مثل قلنج گرفته بود که میگفتن بخاطر بی حسیه و دردی که نمیذاشت نفس بکشم و درد گرسنگی که معدم رو نابود کرده بود
بالاخره چند باری چای شیرین و خرما و آب کمپوت و ذنجیر و اینا لهم دادن و باز هم گشنم بود
موقع راه رفتن شد و گریه های من و نتونستن
نتونستن و سعی کردن
نتونیتن وزجه زدن
نمیتونستم از درد نفس بکشم
فکر نمیکردم زنده از icu بیرون بیام
بالاخره با کمک یه خانم پرستار واقعا مهربونی که خدا همیشه سلامت باشه، کمک کرد و راه رفتم، تا تو دستشویی بهم کمک میکرد و نوارمو میداد
منی که از سوند بدم میومد و برام غیر قابل تحمل بود، با پرستار حرف میزدم که سوندم رو نگیره، چون نمیتونستم برم دستشویی
کل بیمارستان شده بود حرف ما و اینکه چرا تو زایمان سزارین باید کتف بچه در بره
همه میگفتن شکایت کنین
من نمیگم دکتر اینکارو کرده
چون بجز دکتر چند تا کمکی و اینام بودن که بعد به دنیا اومدن بچه دست به دست کردنش
اما مسئولیت این زایمان با دکترش بوده
البته الآن که دارم مینویسم، تازه متوجه شدم که در نرفته و شکسته کتف بچه
پیش من لو ندادن
خلاصه چون شکمم کار نکرد و دردمم زیاد بود(دکتر گفت من همزمان چسبندگی رحمت رو هم باز کردم،البته من خبری از چسبندگی نداشتم و تو هیچ سونویی نشون نداد)مرخصم نکردن و شب دوم هم موندگار شدم
و شب شکمم اوکی شد و فردا ظهرش مرخص شدم
اینم از تجربه ی من😔
چرا اخه؟
چرا پایان خوشی نداشتی؟!
چرا بردنت آی سی یو؟؟
بیمارستان خصوصی بود؟دکتری که تحت نظرش بودی عملت کرد؟
شنیده بودم توی طبیعی شاید به بچه آسیب برسه ولی تو سزارین اولین باره میشنوم دلیلشو نفهمیدین چی بود آخه تو شکم که کتف بچه آسیب نمیبینه
یاخدا
الان بهتره دخترت؟
حالا چیکارباید بکنی؟
من بیهوشی بودم این دردارو نداشتم
ولی درد راه رفتن رو چرا
بیمارستان شمال بودی؟هزینه چقد شد؟دکتر چقد گرفت؟
icuچرا؟
و منی که ۲ هفته دیک زایمانمه و کلی ترسیدم..:(
شما پمپ درد گرفتین؟؟ بیمارستان شمال بودین درسته؟
چرا بری ای سی یو
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.