خانما من دو سه. روزه رد دادم دیگ انواع و اقسام گریه و جیغ های وحشتناک لجبازی هرچی ک فک کنید پسرم این دو روز انجام داده گاز بگیره بزنه چیزی پرت کنه اصلا آنقدر دو سه روزه پرخاشگر شده نمی‌دونم چرا با اینکه همیشه باهاش خوب رفتار کردیم
امروز آنقدر اذیت کرد مجبور شدم سرش داد بزنم بگم بره تو اتاق
باز یک ساعت خوب بود بردمش خانه بازی بازی کنه از دلش در بیاد باز دوباره شروع کرد آنقدر جیغ و گریه و داد و ک شوهرم سرش داد زد گفت بگیر بخواب
حالم از خودم بهم میخوره خسته شدم دست تنها کسی هم نیست که درک کنه این بچه هم که اصلا شده ی آدم دیگه هیچ جوره نمیشه راضیش کرد هیچ جوره حرف گوش نمیده از دستی هرچی بگی تازه دستوری هم باهاش حرف نمی‌زنم ولی همش در حال لج‌ کردنه ب خدا رد دادم همش خستگی تو جونمه راهکار دارید چطوری باهاش رفتار کنم امشب چنان انگشتم و گاز گرفت ک زدم زیر گریه خونی شد بند انگشت و کرده بود تو دهنش در نمی‌آورد بعدم ک در آورد شروع کرد به جیغ هایی ک دیگ سرفش می‌گرفت

۵ پاسخ

انگار مارو توصیف کردی
دقیقا پسر منم همینطور شده
امروز بردمش خرید زمستونی،اینقدددددد اذییتم کرد خداشاهده الان از سردرد خوابم نمیبره
اینقد ک جیغ میزنه
خودشو میزنه
شده ی ادم دیگه دقیقا

حتی واسه اینکه نخوابه یهو یکی کوبید توصورتم،خیلی محکم

دختر منم همین بود یکی بهم گفت براش زاغ بسوزون چشم خورده خوب میشه منم همینکار کردم خیلی بهتر شده

دختر منم چندماه اینطوری بود ‌.....خیلی گازم‌میگرفت و جیغ و گریه .....منم باهاش گریه میکردم ...اللن گذروند ....میگذره تحمل کن

اقتضای سنشه

سلام پسر منم چند وقت پیش یکی دو هفته خیلی جیغ جیغو و لجباز شده بود اتفاقی دیدم دندونای آسیابش داره در میاد الان دیگه آروم شده
شاید از پسر شما هم همینطوره؟

سوال های مرتبط

مامان وروجک مامان وروجک ۳ سالگی
مامانا دخترم خیلی اذیت می کنه همش ماها رو می زنه، مو می کشه، لجبازی می کنه به شدت، ما هم به سازش می رقصیم ولی اون بدتر می کنه
امشب برده بودمش دستشویی، بند لباسشو بستم پشتش که وقتی می شینه خیس نشه، گفت اینجوری نبندش، جلو ببندش، جلو بستمش گفت اینجوری نه، شروع کرد جیغ زدن. منم اخم کردم گفتم بشین پی پی کن خب. یهو زد زیر گوشم عینکم افتاد رو سرامیک‌ها شکست. به شدت از اینکار بدم میاد، دعواش کردم و آوردمش بیرون. کلی هم گریه کردم از دستش.
دیگه هم باهاش حرف نزدم، از بچه داری بیزارم کرده، حالا برعکس همیشه، امشب که از خواب بیدار شد نه جیغ زد، نه گریه کرد، نه لجبازی کرد، خیلی آروم گفت غذا میخوام براش آوردم آب خواست بهش دادم بعدم گفت مامان دوست دارم رو پات تاب تابم بدی لا لا کنم که تاب تابش دادم. در صورتی که همیشه جیغ می زد تاب تابم بده ولی من تاب تابش نمی دادم تا عادت کنه خودش بخوابه.
من همیشه قربون صدقه اش میرفتم کلی بوسش می کردم ولی لمشب که اصلأ محلش ندادم خیلی بچه آرومی شده.