۴ پاسخ

وضع منم همینه.چ خودش گریه شدید کنه.چ مثلن منوهمسرم بحثمون بشه فورن میگع دل درد بکنه و استفراغ میکنه

خدای انگار داری در مورد پسر من حرف میزنی بخدا من ادم خیلی صبوری بودم ولی الان واقعا کم میارم البته باردار بودنم بی تاثیر نیست زیاد نمیتونم باهاش بازی کنم اونم همش دلش بازی میخواد

وای دقیقا دختر منم... دختر منم ۲سال و ۷ماهشه واقعا دوسالگی چه سن پر چالشیه منم هرکاری میکنم صبور باشم بازم کم میارم طفلیا چیکار کنن ما زود خسته میشیم حوصلمون کمه وگرنه اونا ک بچن....منم گاهی وقتا کم میارم عصبانی میشم بعدم پشیمون میشم 🥲☹️

واااای دقیقا دخترمنم اذیت میکنههه🥹🥹🥹😭😭خیلییی بدشده

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلایی🐥 مامان جوجه طلایی🐥 ۲ سالگی
سلام خانما فوری میشه جواب بدید؟
خونه پدرشوهرم اینا بودیم بچه های جاریمم بودن داشتن بازی میکردن کارت بازی
بعد هی از دست دختر من قایم میکردن دختر منم میخواست بازی کنه هی جلب توجه میکرد کسی محلش نمیداد خودم هی باهاش بازی کردم حواسشو پرت کنم ولی دلش پیش اونا بود
بعد داشت رد میشد دخترم اومد روی پای دختر عموش وایستاد اینم یهو گفت واااای پام بچمم ترسید یهو یکم به جان خودم آروم موهاشو کشید این دختر جاریمم شروع کرد به شلوغ کردن و جیغ و گریه کلا عادتش همینه خلاصه من معذرت خواهی کردم و بوسش کردم یهو دیدم جاریمم با حرص و اومد دخترشو صدا کرد گفت چیشده گفت آوین موهامو کشید گفت پاشو بیا خونه خودمون منم بلند شدم اومدم خونمون الان شنیدم جاریم داره داره تو راهرو دم در خونه پدرشوهرم اینا داد و بیداد میکنه جیغ و داد که چرا بچمو موهاشو کشیده آوین من داره جیگرم آتیش میگیره نمیتونم تحمل کنم من نرفتم پایین خواستم برم اون یکی برادر شوهرم جلومو گرفت که نرو گفتم برم براش توضیح بدم گفت ولش کن اون الان عصبانیه بدتر میشه
حالا فکرم بدجور درگیره اون اومده داد و بیداد میکنه من نرفتم الان فکر میکنه حق با اونه و منم ترسیدم
باید چه رفتاری میکردم؟
دختر اون ۱۰ سالشه دختر منم ۲ سال ۴ ماهشه