سلام خانما فوری میشه جواب بدید؟
خونه پدرشوهرم اینا بودیم بچه های جاریمم بودن داشتن بازی میکردن کارت بازی
بعد هی از دست دختر من قایم میکردن دختر منم میخواست بازی کنه هی جلب توجه میکرد کسی محلش نمیداد خودم هی باهاش بازی کردم حواسشو پرت کنم ولی دلش پیش اونا بود
بعد داشت رد میشد دخترم اومد روی پای دختر عموش وایستاد اینم یهو گفت واااای پام بچمم ترسید یهو یکم به جان خودم آروم موهاشو کشید این دختر جاریمم شروع کرد به شلوغ کردن و جیغ و گریه کلا عادتش همینه خلاصه من معذرت خواهی کردم و بوسش کردم یهو دیدم جاریمم با حرص و اومد دخترشو صدا کرد گفت چیشده گفت آوین موهامو کشید گفت پاشو بیا خونه خودمون منم بلند شدم اومدم خونمون الان شنیدم جاریم داره داره تو راهرو دم در خونه پدرشوهرم اینا داد و بیداد میکنه جیغ و داد که چرا بچمو موهاشو کشیده آوین من داره جیگرم آتیش میگیره نمیتونم تحمل کنم من نرفتم پایین خواستم برم اون یکی برادر شوهرم جلومو گرفت که نرو گفتم برم براش توضیح بدم گفت ولش کن اون الان عصبانیه بدتر میشه
حالا فکرم بدجور درگیره اون اومده داد و بیداد میکنه من نرفتم الان فکر میکنه حق با اونه و منم ترسیدم
باید چه رفتاری میکردم؟
دختر اون ۱۰ سالشه دختر منم ۲ سال ۴ ماهشه

۱۴ پاسخ

جاریت رفتارش بیشتر به بچه ها میخوره

مثل دخترعمه ی من که ۱۰ سالشه دختر منم ۲ سال و چهار ماهشه ، اومده بودن خونمون دریا یه گاز گرفت دخترعمم رو اونم که لوس عمم خودشو انداخت وسط و بهش برخورده بود الانم نزدیک به چهار ماهه که یه زنگم بهم نزده منم باهاش حرف نمیزنم حالا انگار چی شده خب بچست دیگه
بنظرم اصلا محلش نده

خوب کاری کردی نرفتی عزیزم .

بچه منم تقریبا همسن آوینه
عادت داشت بچه های خواهر شوهرامو گاز میگرفت
من خودم عذرخواهی میکردم ازشون دلجویی میکردم تنها چیزی که میگفتن این بود که بچست کم کم فراموش میکنه گاز گرفتنو
شما هم با اینکه معذرت خواهی کردی
کار جاریت واقعا درست نیست و بسیار بچگانه عمل کرده به نظر جوابشو ندادی بزرگی خودتو نشون دادی
بعدنم بحث افتاد بگو جز عذر خواهی واقعا چه کار دیگه ای از دست من برمیومده که نکردم
دوسالشه چکارش کنم شما بگید ...

دقیقا دختر من هم سن دخترت و دختر خواهر شوهرم ۹ سالشه کاهی الکی جیغ میزنه و گریه ک ک دلوین منو زد از بس حسوده اما باید میرفتی بهش میگفتی واز حق دخترت دفاع میکردی و ب خودشم یاد بدی
وانجام بدی تا یاد بگیره بعدم اشتباه بزرگی کردی حواسشو پرت کردی باید خودتم مینشستی توبازی و اونم بازی میدادی تا اعتماد ب نفس بچت بره بالا روابط اجتماعیش خوب بشه با این حرکت و رفتارتون ی بچه سرخورده و مظلوم و بدون اعتماد ب نفس بار میاد

واااا ۱۰ ساااااالشه انگار بچه ۱ماهست عجب عقلی داره اون
جای تاسف داره
میرفتی میگفتی برو برو خودتو مثل بچه ها نکن یک زنی

ولش کن خودش باید تشخیص بده بچه ی دوساله حالیش نیس،انگار حالا زر بچه ش ریخته،کولی بازی درمییاره

والا جاریتون ی جوری رفتار کرده انکار خودش بوه نداته دیگه ما ک بوه داریم
باید درک کنیم بچه دو ساله چ میفهمه اصن قصد بدی نداره نیخواد هیجانشو خالی کنه اما من راستش بچم این کارو بکنه بخث بوه جاری نیستا با دختر خواهرمم ک این کارو بکنه میگم نه مامان نه نباید این کارو بکنی فقط نازی کن بعد میگم بوس کنیم فلانیو ببخشید و اینا

رفتار دخترش به مامانش رفته دیگه .

جاریت روانیه ولش کن

ولش کن سگ پشت سر ادم زیاد واق واق میکنه بزار انقدر واق واق کنه خودشو پاره کنه 🤣🤣🤣🤣🤦 همچین رفتار میکنن انگار همینا فقط بچه دارن زاییدن بقیه از تو جوب بچه اوردن

بارها بهش گفتم توضیح دادم
میگه تو باید بابچت برخورد کنی با اخم و محکم بهش بگو نکن اینکارو تو هیچی بهش نمیگی
منم گفتم توقع داری بچه دو سالمو بزنم؟
ازم ناراحت میشه و لجش میگیره

عزیزم حالتو درک میکنم عین این موضوع برای من پیش اومده اصلا هیچی نگو خودش متوجه اشتباهش میشه

بنظر من فردا یا امشب زنگ بزن ب خانواده شوهرت توضیح بده ،سعی کن از جاریت دوری کنی،یا واقعا عقلش کمه یا ب شما حسودی میکنه،چن اصلا منطقی نیست بچه ۳ساله رو با ۱۰ساله مقایسه کرد

سوال های مرتبط

مامان نی نی مامان نی نی ۲ سالگی
مامانا لطفا راهنمایی کنید
دخترم دو سال و سه ماهشه
برادرزاده م پسره و یکسال و چهار ماهشه
بعد باهم بازی میکنن
داداشم و زنش خیلی رو اینا زوم میکنن
خب بچه ن دیگه
باهم دعوا میکنن آشتی میکنن
مثلا دختر من توپ دستشه برادرزاده م ازش میگیره من اصلا و ابدا هیج واکنشی نشون نمیدم حالا یا دخترم دوباره پس میگیره یا که میره دنبال اسباب بازی دیگه
ولی اگه دختر من یه وسیله ایی از برادرزاده م بگیره اونا زود پامیشن هواداری پسرشون رو میکنن که وای دخترت پسر مارو اذیت میکنه نمیذاره بازی کنه و از این حرفا بهم میزنن
بعد چن ساعت پیش داشتن بازی میکردن از سرسره بالا میرفتن دختر من از پشت برادرزاده م رو هل داد که زودتر سوار شه
بچه افتاد ولی اصلا گریه نکرد فوری سرپاشد که سوار بشه
برادرم فوری بلند شد بچه رو بغل کرد
رو به دخترم گفت پسر منو اذیت میکنی تنها گیرت بیارم میزنمت
من اون لحظه هیچی به ذهنم نرسید فقط گفتم مگه دست نداره اینم تو رو میزنه
واقعن واقعن این رفتارشون رو مخمه نمیدونم من اهمیت نمیدم به دعواهای دوتا بجه که هنوز زبون باز نکردن
یا اونا خیلی جدی گرفتن قضیه رو
اعصابم خیلی خورد شده امروز
نمیدونم دفعه بعد دیدمشون چه واکنشی نشون بدم
میشع راهنمایی کنید لطفا