۴ پاسخ

هیچی از اول اصلاااااا نزاشتم بقیه دخالت کنن.بهشون باهم بودن یاد دادم..اگر یدونه به اون گفتم فدات بشم به بزرگه ۲تا گفتم.گفتم ببین من دوتاچشم دارم دوتادست دارم.به هردوتا نیازدارد هردوتاشم دوست دارم شماهم همینی.هیچ وقت نگفتم توبزرگتری کوتاه بیا‌‌.دعوامیکنن تا کار خطرناک نیست اصلا دخالت نمیکنم.بعدا میگم ببین مامان کوچولوعه تو قوی هستی زورت زیاده غذاخوردی گنده شدی نبایدها به کوچیک ترا ازیت کنیم.خوراکی آوردم یدونه گفتم نصف کنید بخورید .اسباب بازی یدونه نوبتی

سعی کنید برای هر دو به یک اندازه وقت بزارید من دخترم ۴سالشه و پسرم ۵ماهشه شب که باباش میاد کوچیکه میزارم توی گهواره تا آروم باشه با دخترم رنگ بازی نقاشی و توپ بازی این کارها رو میکنیم یک ساعت با دخترم بعد دیگر میریم پیش کوچیکه
یا پسرم میزارم توی گهواره به دختر میگم تو مامانش باش نزار گریه کنه من غذا درست کنم اونم سر گهواره وایمسته باهاش حرف میزنه تابش میده آرومش میکنه این کار رو بکنید جواب میده

من ک بچه دوم ندارم ولی خدا نکنه یکی بغل کنم حتی خواهرزادم واویلا تصمیم دارم بچه دوم نیارم

بچه دومت چند سالشه؟
پسر من اوایل ک ابجییش ب دنیا اومده بود میگف می‌خوام بکشمش همش تهدید می‌کرد ، بعد یه ماه خیلی بهتر شد الان هم خیلی ابجیش رو دوست داره ولی فقط جلوی اون نباید قربون صدقه ابجیش برم وگرنه ناراحت میشه، و یه روزایی بچه کوچیکه رو ب باباش میسپارم و با پسرم دوتایی بازی می‌کنیم یا حموم میرم و وقت رو با اون میگذرونم

سوال های مرتبط