دوستای گلم سلام🌸
امروز حسابی خسته شدم
ازچنجای که همسر جان مریض شده بود از صبح نگهبانی میدادم آب آبمیوه دم‌کرده دارو از طرفی دیگه درست کردن وعده های غذایی و شیر دادن به نی نی خلاصه که عصر هم پاشدم سوپ درست کردم نی نی رو خوابوندم فقط ب شوهرم سپردم گریه کرد فوری زنگ بزنه چون باید میرفتم خرید دیگه هویج و سیب زمینی و عسل و شلغم یعنی هرچی که فکرشو کنی واسه خوب شدن سرماخوردگی گرفتم😐اومدم خونه بدو بدو شستم جاگیر کردم
بعدشم بچه ی بزرگم درس داشتم برای نوشتم و یادش دادم و املا باهاش کار کردم(بچه ی بزرگ که میگم منظورم پسر هفت ساله ی شوهرمه که باهاشون زندگی می‌کنه وگرنه من مامان اولی هستم )(اینو گفتم واسه اون مامانایی که داستان زندگیم رو بی اطلاع هستند)خلاصه جونم براتون بگه ساعت ۱۰هم‌واسه شوهرم سرم وصل کردم که یفازولینو استا و بکومپلکس تزریق کردم سوپشم دادم خورد پسرم و شوهرم خوابیدن😮‍💨من موندم و نی نی این وسط نی نی هم پی پی تر تری کرد😂 رفتم با آب گرم شستمش و آوردم عوضش کردم یکم با لوسیون چربش کردم لباس تمیز کردم تنش خوابید 🫠حالا من موندم😌یه آشپزخونه ی ترکیده😭 ولباسای نی نی خانم.

۱۰ پاسخ

واقعا خدا قوت🙏

واقعا خداقوت مامان مهربون و همسر نمونه

خداقوت گلم

خسته نباشی عزیزم

خسته نباشی عزیزم زندگی همینه

اینجاست که میگن ،یه زن اگه بخواد میتونه مادر باشه،میتونه پرستار باشه،میتونه همزمان معلم باشه میتونه خدمتکار باشه میتونه آشپز باشه و اینجاست که وقتی بچه ها بزرگ میشن جای مادرشون روی سرشون هست و بهشت زیر پای مادر هست ،قربونت برم تو واقعا یه مادر و همسر بی‌نظیری هستی امیدوارم همسرت و فرزندانت قدر دان و دست بوست باشند عزیزم❤️

چقد خوبه که میگی بچه بزرگم
کاش همه نامادری ها مثل تو بودن
مامان فوت کرده یا جدا شده؟؟

ماشالله عزیزم خسته نباشید. به خودتم استراحت بده خیلی نیاز داری

خودت سرمووصل کردی امپول زدی مگه پرستاری بلدی؟!

سلام عزیزم خسته نباشی👍👍👍

سوال های مرتبط