۳ پاسخ

درکت میکنم عزیزم ماهم دقیقا همینطور هستیم، باید دخترم توی خواب سوار ماشین کنم وگرنه نمیاد کاش نزدیک بودن خانواده ها اونوقت اینقدر اذیت نمیشدیم ما

واقعا نمیدونم چرا اینجوریه
آدم از جایی میاد بدتر دلتنگ میشه نریم بهتره

آره بچه ها واقعاً گناه دارن تو آپارتمان تنها ولی شهرستان میریم همه جمع میشن واقعاً خودمان هم نیاز داریم

سوال های مرتبط

مامان آقای کوچک مامان آقای کوچک ۳ سالگی
بچه ها من واقعا خستم حالم از خودم از همه از همه چی بهم میخوره دلم میخواد برم یه جای خیلی دور تنهای تنها باشم چشمم هیچ آدمی رو نبینه
پسرم از صبح که پا میشه همش غر میزنه نق مییزنه گریه می‌کنه .امروز قراره نصاب بیاد خونمون کل آشپزخونه بهم ریخته بود داشتم تمیز میکردم آنقدر جیغ زده نق زده که حس میکنم سرم میخواد بترکه هرچی باهاش آروم حرف میزنم گوش نمی‌ده آنقدر ادامه میده تا کفری شم سرش داد بزنم ولی وقتی یکی خونمونه یا میریم خونه ی کسی آنقدر آرومه بازی می‌کنه که همه میگن چرا صداش در نمیاد یه ذره ام خودش تنهایی بازی نمیکنه .همش باهام لج بازی می‌کنه انگار موقع خوابش خیلی اذیت می‌کنه بیشتر اوقات یک ساعت تمام رو پام دهنم کف می‌کنه بس که شعر و قصه میخونم آرومم واینمیسته که همش وول میخوره یه وری می‌خوابه هی میگم درست بخواب لج می‌کنه از کوچیک ترین چیزم می‌ترسه یه بچه حتی کوچیک تر از خودش بیاد سمتش می‌ترسه از موتور از صدای جارو برقی و... اصلا نمیتونه از خودش دفاع کنه اگه کسی یه اسباب بازی ازش بگیره همینجوری وایمیسته نگاه می‌کنه بعد برای من همش جیغ میزنه لگد میزنه چیز پرت می‌کنه ولی فقط با من الان دارم از پوشک میگیرمم هی لج می‌کنه بهش تو دستشویی میگم بشین شعر میخونم و برچسب میزنم باز همش وایمیسته چیکار کنم خستم بعضی وقتا سر خوابش امروز یه بارم سر دستشویی کتکش زدم ولی خیلی خودم ناراحت میشم چیکار کنم؟خستم خیلی
مامان بنیتا مامان بنیتا ۳ سالگی
سلام خانمادخترمن دوسال وده ماهشه بیش ازحدباغریبه هاگرم میگیره وقتی جایی میریم حتی اگه کسی بهش توجه نکنه آنقدرمیره سمت غریبه هاباهاشون حرف میزنه ومیخنده وتاطرف مقابل روبه حرف میگیره واگرم اون غریبه باهاش مهربونی کنه حتی پشت سرش گریه میکنه ومیخوادباهاش بره ودوسه باربه شوخی بهش گفتن میای بریم خونه ی مامنوداشته ول میکرده میرفته.... وقتی میریم پارک مدام دنباله همبازی میگرده ودنباله بچه های دیگس واکثربچه هادارن تنهایی بازی میکنن وامادخترمن دنباله بچه های دیگه وخیلی دوست نداره تنهایی بازی کنه وسریع میره بهشون میگه بیاباهم بازی کنیم..... وقتی یه بچه روجایی میبینه حتی گذری ردمیشه سریع بدون مکث میگه بیابازی کنیم یااسمت چیه.....توی کوچه خیابون میبینه چندتاپسربزرگ دارن فوتبال بازی میکنن گریه میکنه که میخوام برم باهاشون بازی کنم.... حالاشایدبگیداجتماعیه خوبه ولی توی این سن که هنوزدانانشده به نظرم خیلی مواظبت میخوادوخطرناکه....به نظرشماچی بهش بگم که بفهمه ممکنه صمیمی شدن بابعضی غریبه هاخوب نباشه؟؟؟