مامانا شما جای کوچولوهاتونو کی جدا کردین؟
من چند روزی میشه جداکردم بردم تو اتاق خودش رو تختش تا دیشب منم تو اتاقش رو زمین خوابیدم که حواسم بهش باشه ولی امشب میخوام دیگه تو اتاق خودمون بخوابم ولی همش میترسم که نکنه بیدارشه و من متوجه نشم و...
البته اتاقامون دقیقا کنارهمه دراش روبروی همه
شمام همچین حسی داشتین؟ یه حس بد سردرگمیه ادم نمیدونه چیکارکنه

از طرفی جدیدا وقتی رو تخت کنارمادرش تو اتاق ما میخوابید روشو که میکشیدم تا صب ۳/۴ بار هر نیم ساعت بیدارمیشد و نق میزدو گریه میکرد همش میخواست پتو رو بندازه کنار حس میکردم که انگار جاش تنگ شده نمیتونه راحت بچرخه بخاطر اون انگار کلافه بود همش بیدارمیشد چندین بار منم کلافه میشدم تا میومدم بخوابم دوباره پامیشدم بیشتربخاطر این موضوع جاشو جداکردم که تو تخت خودش فضاش بزرگتره راحت تر بخوابه کلافه نشه

اینم بگم که وقتی یه موقع نصف شب بیدارشه عادت نداره پاشه بشینه یا وایسه گریه کنه همون دراز کشیده تو حالت خوابالو چشمای بسته گریه میکنه از این لحاظ باز خیالم راحته که پانمیشه

۹ پاسخ

من ک جدا نکردم
تا ۳ سالگی وقت هست

شاید ی اثرات مثبتی داره
ولی از نظر روانی ی اثرات منفی هم داره

من خیلی وقته بردمش اتاق خودش.۱۰ ماهی میشه. رو زمین میخابیدم. یک هفتس اومدم بیرون ولی هنوز نتونسم برم اتاقدخودمون تو پذیراییم. البته ما اتاثامون دوره.کلا اون ور خونس

من فک میکنم یا باید ۶ماهگی جدا میکردم یا بعد ۲سالگی
فعلا گذاشتم دوسالشون بشه بعد

من میرم شیشه شیر بشورم تو خوابه پا میشه میاد دنبالم مامان توجایی؟😂😂اصلا جدا نمیشه حتی تو بیداری

من تا زمانی که بهم نیاز داره جداش نمیکنم
از نظر روانی آسیب میبینه

من هنوز شیر شبشو نتونستم بگیرم بخاطر این جداش نکردم

دختر من تختش دورش حفاظ داره ولی دختر من شیطونه همش حس میکنم اگه جدا بذارمش پا میشه از حفاظ میگذره میفته برا همین نمیتونم جداش کنم چیکارکنم چقدر سخته واقعا اینم اتاقشه به نظرتون میفته چیکار کنم

تصویر

من همش میترسم ازتختش بیوفته هنوز جداش نکردم تو ننو میخابه منم پایین ننوش ولی خیلی دوس دارم جداش کنم چون خیلی تکون مزخوره نق نیزنه تا صب ۵۰ بار بالاسرشم

دقیقا الان دختر منم تو همین حاله رو تخت کنار مادر ددست نمیخابه دگ انگاز جاش نیس اما خب هنوز ازشیر نگرفتم نمیتونم جدا بخابونم

سوال های مرتبط

مامان نفس♥️ مامان نفس♥️ ۱ سالگی
مامانا لطفا از تجربیاتتون بگید

پسرم ۱۶ماهشه و میخوام که عادت کنه تو اتاق خودش بخوابه
خلاصه بعد کلنجار رفتن باخودم که نکنه چون شیرخودمو میخوره خیلی خسته کننده باشه دیشب بالاخره تصمیممو قطعی کردمو گفتم خدایا خودت کمکم کن شیر دادم بهش و وقتی خوابید گذاشتمش رو تختش ساعت ۱۲شب/چون پارک بودیم دیر شد تا بخوابه
خلاصه خوابید ۱۲ منم کنار تختش رو زمین خوابیدم
درواقع تا ۵.۶صبح از استرس و فکروخیال خوابم نبرد
۲ساعت بعد بیدارشد واسه شیر ینی دقیقا ساعت۲
بعدش دوباره ساعت ۴
بعدش ۸صبح

هرباری ک بیدارمیشد من از جام بلندمیشدم ازتخت میاوردمش پایین تو بغلم ی رب ۲۰مین شیرمیدادم بعد میذاشتمش..

الان سوالم اینه من گفتم چندروز تو اتاقش میخوابم ک بوی منو داشته باشه بعد ک عادی شد واسش میرم اتاق خودمون حالا یهو یادم اومد تا زمانی که شیرمیخوره من باید تو اتاق خودش نزدیکش بخوابم ک بتونم وقتی بیدارشد زودپاشم شیربدم.بعد اتاقش کوچیکه.منوهمسرم راحت نمیتونیم بخوابیم حتی اگ تنگیه جارو تحمل کنیم بخوابیم تا ۲سالگی بچه باید تو اتاقش بخوابیم؟؟
اونوقت دلم خوشه ک بچه تو اتاق خودشه و مستقله😂

فکرم کارنمیکنه از مشغله
لطفا راهنماییم کنید
الان دوباره دارم تو اتاق خودش میخوابونمش ک خوابید بذارمش رو تختش
مامان پسته جون مامان پسته جون ۱ سالگی
خانوما من دوتا کار کردم که خیلی رو بچه م جواب داده و خواب و خوراکش بهتر شده گفتم تجربمو بنویسم:

یکی اینکه اتاقشو جدا کردم. راستش اولا رو تخت کنار مادر چسبیده به تخت خودمون میخوابید بعد تخت کنار مادر براش کوچیک شد دیگه کنار تختمون روی زمین براش رختخواب مینداختم میخوابید. ولی راحت نبودیم که بچه دائم توی اتاق ماست ، به جز اون دریچه کولر هم مستقیم روش بود دیگه چند روز پیش با ترس و لرز بردمش اتاق خودش توی تختش که حفاظ داره خوابوندم باورتون نمیشه این چند روزه خوابش چقدر بیشتر و بهتر شده شبا ۱۱ تا ۱۰ صبح میخوابه و روزا هم سه ساعت میخوابه ماشالله ، اصلا هم گریه نکرد و نترسید خداروشکر🤲 (البته اینم بگم که پسر من نصفه شبا عادت بیدار شدن نداشت از قبل)

دوم اینکه من قبلا صبح که ساعت ده بیدار میشد و شیر میخورد، ۱۲ یه میانوعده بهش میدادم و ساعت ۲ هم ناهار یعنی کلا طی روز دو ساعت یه بار بهش خوراکی یا شیر میدادم چون همش نگران بودم که نکنه گشنش باشه الان به نگرانیم غلبه کردم و فاصله وعده هاشو سه ساعت در نظر میگیرم مثلا ساعت ۱۰ که شیر یا صبحانه خورد دیگه بهش چیزی نمیدم ( یا گاهی یه چیز کوچولو میدم در حد نثف قاچ هندونه) تا ساعت ۱ که ناهار میدم ... خییییلی بهتر میخوره چون سه ساعت فاصله بینشونه و کلا بقیه شیر و میانوعده هاش و هرچی براش میارم هم کامل میخوره ولی اونجوری از هرچیزی که براش میوردم یه نوک میزد و آخرشب که حساب کتاب میکردم میدیدم واقعا درمجموع چیز زیادی نخورده.