۷ پاسخ

داشتم فکر میکردم کاش قرصی چیزی بود یه روز فقط دردامو اروم میکرد و بهم انرژی میداد تا کل خونمو مرتب کنم و کارامو تموم کنم با خیال راحت بشینم منتظر زایمان
این فکر مثبتمه
فکر منفی ای هم که اون ته ذهنم هست و نمیره اینه که من زنده در نمیام از زایمان بعدش کی مراقب دخترم باشه

من چند روز دیگه زایمانمه فقط میگم سر تاریخی که دکتر گفته زایمان کنم البته زودترم باشه مشکلی نیست

من‌همش ته ذهن مضخرفم میگم نکنه بچم سالم نباشه بااینکه همه ازمایشا سونوگرافیام‌اوکیه ولی این افکار مسخره میاد توذهنم

من که همش ترس از اتاق عمل دارم

من فکر میکنم از یه ماهم بیشتر برام مونده همش حس میکنم بچه هنوز کامل نیس😂

من دوهفته نینیم کوچکتره توذهنه این توی بیمارستان کی میاد پیشم از زایمان میترسم طبیعی یا سزارین بعدش چکار کنم بچم زردی داشته باشه چی پسرم کلاس اوله اگه من سزارین بشم کی یادش بده کی از پله ها ببرش پایین سوار سرویسش بشه خیلی چیزا دیگه

من هنوز اتاق دخترم و نچیدم
لباساش و نشستم
از وقتی تاریخ زایمان دکتر بهم داده تقریبا شبا هوشیار میخوابم
نگرانم میترسم نمیدونم همه چی

سوال های مرتبط