۶ پاسخ

بخاطر اینه ک ازش دوری درست میشه والا پسر من ک من مدام پیشش هستم هم یکسره جیغ و داد میزنه و بهونه میگیره

عزیزم اقتضای سنشون حساسیت نشون نده خودش رفع میشه

طبیعت سنشونه
پسر منم همینه‌، من سعی میکنم خیلی باهاش درگیر نشم لباس که خودش انتخاب میکنه تا راضی به عوض کردن بشه، سعی میکنم اکثرا بزنم تو فاز بازی و خنده. جدیدا به زور میبرمش حمام کلی مسخره بازی درمیارم تا راضی بشه‌. یک مدتی هم بود روزه گرفته بود هیچی نمی‌خورد فهمیدم از لجبازیشه
بیخیالش شدم سفره مینداختم جمع میکردم نمیومد سه هفته اینطوری گذشت بعد دوباره خودش اومد سر سفره نشست.
منم شاغلم میایم خونه سعی میکنم باهاش وقت بگذرونم مثلا آرد و آب میارم خمیر درست میکنیم، یا با ماژیک میریم دستشویی کل در و دیوار خط خطی میکنیم آخه من دارم بهش آموزش دستشویی هم میدم.

تایم کیفی بیشتری باهاش بگذرون
در طول روز یه تایم یک ساعت مثلا اختصاص بده بدوت گوشی و تلویزیون فقط باهاش بازی کن
ولی در واقعیت بچه هایی که اغلب پیش مادربزرگاشون هستن همینن. بدتربیت میشن من یه تایمی یک ماهی پسرمو هی می ذاشتم پیش مادرشوهرم یا مامامم خودم دنبال خونه بودم و کارای خونه. خیلییی لوس و لجباز و بد شده بود. بعد که دیگه اسباب کشی و کارا تموم شه تقریبا یک ماه طول کشید تا به حالت نرمال برگرده

پسرت پیش کی میمونه ؟

والا دختر منم دیوونم کرده از بس گریه می کنه. تو تنها نیستی عزیزم

سوال های مرتبط

مامان شاهان مامان شاهان ۲ سالگی
مامانا لطفا جواب بدید خیلی بهم کمک می‌کنه🙏🙏
من امروز صبح پسرم صبونه خوردیم و یکم آهنگ براش گذاشتم ولی بازی نکردیم تا ظهر بردمش پارک ۲ساعت تو پارک بودیم بعدش ناهار خورد و گفتم بخاب یبار هم بهونه گرفت منم با زور بغلش کردم گفتم بخاب که گریه کرد و رفت و اصلا نخوابید
بعدش میوه دادم کمی با عروسک بازی کردیم و توپ بازی و ۲۰دقیقه با گوشی بازی کرد وقتی میام خونه مادرم میمونم همش تلویزیون روشنه و هی نگاه می‌کنه از ترس بابام نمیتونم تلویزیون رو خاموش کنم
بعدش هم ماشین بازی کرد پسرم و محکم زد تو پهلو مادرم منم عصبانی شدم و اخم کردم گفتم نزن ماشین رو برمیدارم آخه خیلی چنگ میزنه یا آسیب می‌زنه به منو مامانمم فقط
بعد با زور بلندش کردم و گریه کرد ولش کردم
شام خورد دوباره دستشویی رفتیم فقط دست میزنم شلنگ دستشویی یا دست می‌کنه تو توالت فرنگی...منم گفتم اجازه نداری دست بزنی آلودست با داد
الان خوابیده و کلی عذاب وجدان که مامان خوبی نیستم عصبیم😭😭😭بچمم اذیت کردم
این جا پدر اصلا وجود ندارد چون تا غروب سرکارش و بعدش تو گوشی حتی خونه مادرم اینا که باشم
مامان کیان مامان کیان ۳ سالگی
مامانا خیلی خسته ام پسرم بشدت لجباز هست خدا نکنه من یا باباش باهاش با عصبانیت حرف بزنیم یا اینکه دستمون بهش بخوره تا یک ساعت گریه میکنه که چرا اینجوری گفتی یا چرا اینجوری چشماتو واسه من در اوردی وقتی هم به گریه بیفته هیچ جوره نمیتونیم ارومش کنیم بخاطر همین تا الان هر کاری کرده حرف بدی هم که زده بی توجهی کردم امشب دیگه رو ماشینش وایستاده بود هر چی گفتم بشین میفتی گوش نکرد یهو افتاد فقط یک ساعت گریه میکرد چرا من افتادم یک جوری رو مخم بود که اعصابم را خورد کرد زدم در کونش حالا از اون گریه خلاص شد یک ساعت دوباره گریه را شروع کرد چرا منو زدی دیگه واقعا بریدم نمیدونم چکار کنم صبح هر لحظه که من بیدار بشم این بنده خدا با من بیدار مییشه و گریه میکنه تو چرا بیدار شدی بخدا چند صبح که دیگه از ترس این واسه نماز صبح بیدار نمیشم من اگه تا دو ظهر بخوابم این هم میخوابه ولی فقط اخساس کنه که من نیستم کنارش بشدت گریه میکنه تو چرا بیدار شدی اگه دم دمهای ظعر بیدار شیم چیزی نمیگه خسته ام نمیدونم چکار کنم