۱۵ پاسخ

حرص نزن گلم شیر حرص میدی به بچه ات خوب نیس به شوهرت باید بگی بهشون بگه...

می‌دونم اذیتی ولی خوش بین باش دوسش دارن اگه اهمیت نمیدادن خوب بود منم جایی میرم دقیقابچم کلافه میشه ولی میگم از روی محبته

یاخدا با تاپیکت مغزم سوت کشید

الکی بگو بردم دکتر گفته بچه رو زیاد تکون ندین

بگو یه شب دو شب نیس که بیام
نگو که شوهرت شبکاره

بگو الان زیاد بغلتون میگیرید بچه بغلی میشه میرم خونه اونوقت همش باید بغلم باشه چون بچه زود بغلی میشه اونوقت برا خودم سخت میشه
بچه زمین آرومه خوب بزارن زمین بمونه دیگه چه کاریه آخه بعدشم عزیزم تو بچه تو بگیر بهش شیر بده بچت سه ساعته شیر نخورده

به شوهرت بگو من تو خونه راحت تر میتونم استراحت کنم و کارای بچه رو بکنم اونجا معذب میشم هعی باید درست بشینم و اینا
از این بهانه ها بیار و بگو هر روز هر روز بچه رو نمی‌برند که بیرون تو سرما خوب بچه یه ماهه گناه داره هی جاش عوض بشه دیگه بزاره بمونی خونت

شوهر منم اوایل گیر میداد میگفت باید بری خونه مامانم و اینا کم کم بهش گفتم که من راحت نمیشم با اونا باید زیادی مودب باشم تا به دل نگیرن و اینا دید راس میگم آدم با مادرشوهرش که نمیتونه مثل مادرش راحت باشه

به شوهرت خودت بگو من نمیرم اونجا خونه ی خودم خوبه بچمم آرومه اونجا برم اذیتش میکنن خودمم راحت نیستم تو شیر دادن و اینا اگه اجازه بدی میمونم خونه

😤😤😤😤پدر شوهر من با زبون سیگاریش دو روز ک رفتیم خونشون بعد چهل روزگیش همششششش از دهنش میبوسید کثافت،منم فقط حرص میخوردم دو روز موندم تا میدید خابیده میومد محکم بوسش میکرد تا بیدارش کنه ک دیگه کلافه شدم گفتم دیگه بریم و شوهرم هم راضی شد اومدیم خونه خودمون

والله من الان به مامانم اینا و مادرشوهرم گفتم پسرمو کمتر بوس کنید جوش میزنه مامانم برگشت گفت بهم دیگه خونه مانیا تابوسش نکنیم مادرشوهرمم نگاه دهنش میکرد😐😵‍💫

ب شوهرت بگو من خونم راحتترم. شوهر منم بعضی شبا ک کار داشت میگفت تنها نمون بیا ببرمت خونه مامانم یا مامان خودت، منم تو هیچکدوم راحت نبودم اکثرا نمیرفتم مگر اینکه واقعا حس میکردم میترسم تنها بمونم. شبایی ک خودش خونه مادرشوهرم بود میموندم اونجا وگر ن نمیرفتم.

به شوهرت بگو. بچه را هم به زور بگیر. دیگه باید عقل توی سرشون باشه که پنج ساعت شیر نخوردن غیر طبیعیه.

برو خونه مامانت

ای بابا از دست اینا منم کلافه شدم

سوال منم هست 😐

سوال های مرتبط