۷ پاسخ

خخخخ منم لالایی بلدنیستم

بابا کاری نداره یکی بودیکی نبود یه مرده بود شروع کن قصه باباشو بگو مرده صبح بیدارشد خیلی اقابود صبحونه شو خورد رفت سرکارگریع نکرد کاربدنکردشیطونی نکرداسم دخترش ابن بود همیناروانقدمیشه پیچ وتاب دارد هرشب میتونی بگی قصه خودتو بگو قصه خودشو بگو

من قصه نمکی میگم،بهش میگم ی دختری بود اسمش ... بعد نادیا میگه نمکی بود
من:ی روز نمکی درو...
نادیا:نبست/من:آقا غوله اومد نمکیو با خودش /نادیا:برد. من:مامان نمکی
نادیا:گریه گریه
خلاصه اینجوری میگم😂،بیشتر شعر میخونم براش تا قصه

من معمولا روزی که گذشته و کارایی که دخترم کرده در قالب داستان تعریف میکنم... لابلاش جملات مثبت بهش یاد میدم... نکات اموزشی میگنجونم ...
مثلا یکی بود یکی نبود یک دختر کوچولو به اسم مه‌یاس فلانجا زندگی میکرد... یک روز‌.... شد و ... رفت فلانجا و ....رو دید و ... فلان کار خوبو کرد و ...پیشی رو دید میومیو میکرد و... خلاصه هم فال و هم تماشاست😁

من از اینترنت میگیرم میگم براش ولی بیشتر داستان زندگی خودم بش میگم

من بیشتر مواقع قصه ازکارهایی که بد بوده در وصف یه بچه دیگه میگم ونتیجه گیریم میکنم

سرهم میکنم منم ولی قصه ساده
مثلا ی پیشی بود همش به به میخورد یبار ک پرخوری کرد دسشوییش گرف مصلا این مدلی 🤣

سوال های مرتبط