سلام مامانا‌میشه راهنماییم کنین؟
پسرم تازگیا حس میکنم خیلی استرس داره و میترسه اینو با تمام وجودم حس میکنم ولی نمیدونم چی کار کنم؟تا یه کاری اشتباهی میکنه کوچکترین اخمی بهش بکنم با استرس هی میگه ببخشید ببخشید درصورتی که من دعوای بدی نمیکنمش یا با داداشش دعواش میشه میزنتش میگم نزن بجای اینکه از داداشش عذرخاهی کنه سریع از من معذرت میخاد.چرا اینجوری شده؟؟
داداشش به شدت این مدت منو دغ داده چند باریم هم‌من هم باباش داداشو حسابی دعوا کردیم امکان داره ازین ترسیدا باشه؟چون توی اون لحظه اصلا ترسی ازش ندیدم و ریلکس بوده ولی حس میکنم این ترس رفته توی وجودش ناخواگاه از من ترسیده‌.الان چجوری رفعش کنم؟؟

وقتایی که میگه ببخشید بگو مثلا باشه عزیزم اینبارو میبخشم ولی سعی کن دیگه تکرار نکنی چون مامان خسته میشه هی اینجارو تمیز کنه یا چیزیو شکست بگو بابا براش زحمت کشیده اینجوری بشکنی ودرست استفاده نکنی زحمتی که براش کشیده هدر میشه و اینا تا ملکه ذهنش بشه.کلا وقتی سر بچه ادم داد میزنه یا عصبی میشه یا لج میکنه.

سلام.بنظرم یه مدت وقتی چیزو خراب کرد یا کار اشتباهی کرد بهش با مهربانی توضیح بده این کارو اینجوری انجام بدی بهتره یا اینو خراب نکن بابا براش زحمت کشیده کار کرده خریدیم اینا بدون اینکه عصبانی بشی یا اخم کنی رلکس فقط توضیح بده و اون چیزی که ریخته رو جم کن یا درست کن یا پاک کن و فقط توضیح بده توبیخ نکن یا بروش نخند که دیگه عادی بشه براش.همه ترسش میریزه همم ازاونور بوم نمیوفته که خرابکار بشه یا بدعادت.زیاده بابات ترساش حساس نشو تا از سرش بیوفته

پسر منم همینجور شده من خیلی وقت بود حتا دعواش نکردم دیشب خیلی عصبیم کرد یکی زدمش فرار کرد رو مبل با خودش حرف میزد اروم اروم وای انگار قلبم کنده شد امروزم همینکارو کرد گریه میکرد باخودش اروم حرف میزد هرچی میگفتم ب مامان بگو چی میگی میگف ن نمیگم باخودم حرف زدم منک دیگ دارم از دس بچم دق مرگ میشم دیگه بقران ناخن میجوه اضطراب جدایی داره ی دادم نمتونم سرش بزنم تازگیام یاد گرفتا میره ی گوشه گریه میکنه اروم اروم با خودش میحرفه🥺