سلام اره من میخواستم ازدواج اولم بکنم رفتم جاس سر کتاب باز کرد گفت نکون این بده باهات این جوری میکنه فلان میکنه من باور نکردم خلاصه ازدواج کردم همون حرف های که بهم زد اتفاق افتاد منم جدا شدم چون واقعا داشت روانیم میکرد
سلام عزیزم شاندیز ابرده فک کنم باشه یه اقایی هست سیده هم دعا نویسه همم سرکتاب بازمیکنه ولی خیلی شلوغه از هرکس بپرسی میگ کجاس
برای ازدواج دومم رفتم جاش گفت یک ثانیه دریق نکون سری بگیرش از این بهتر گیرت نمیاد واقعا هم راست گفت الان خیلی خوشبختم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.