۶ پاسخ

درکت میکنم
منم شهر غریبم کسی و ندارم
از اول بارداری که کسی اصلا سر نزده بهمون
اگه ما رفتیم پیششون
الانم دو ماهه نرفتیم .فردا اگه خدا بخواد میریم بلاخره
ولی انگار که اصلا منتظر نیستن
بیشتر من ذوق رفتن دارم که برم دلم باز بشه
مردم از تنهایی اینجا
با خودم میگم یکم میریم خرید میکنیم ساک زایمانم و بردارم بیارم با خودم حداقل
به خاهرم میگم مسخرم میکنه و فکر میکنه من دارم الکی گنده میکنم
ولی من الان‌برم دیگه خدا عالمه کی دوباره بخوام برم
هیچکسم درکت نمیکنه
فقط خودتی و خودت
از مامانمم توقعی ندارم
چون اونم‌زندگی داره
بتونه خیلی بیاد ده روزه
سعی دارم بیشتر موقع زایمان‌من برم اونور تا اون‌بیادش😢🤦🏽‍♀️🤦🏽‍♀️

منم مثل تو شدم توقعی شدم همش فکر میکنم مامانم دلش نمیخاد برم خونش

منم شهر غریبم اوایل بارداری از ویار شدید داشتم میمردم با گریه و التماس مامانم 1هفته اومد پیش دیگه الان ک ماه 8هستم هنوز 1بارم خونم نیومده

شاید بخاطر هورمونای بارداری حساس شدی و اونطوری که فکر میکنی نیست

نمیخواد بپرسی، نرو
هر وقت خودشون گفتن چرا نمیایی و یا گفتن بیا دلمون تنگ اون موقع برو

مگه میشهه؟؟؟ مادر ادم نخواد بچش بره خونش؟اینا توهمات بارداریه بابا

سوال های مرتبط