باغ پرندگان

تصویر
۴ پاسخ

جونم خوش بگذره

مام امروز بودیم خیلی جای قشنگیه

دختر من عاشق حیوانات رفتیم خونه ی یکی از فامیل های همسرم ....

تصویر

دخترکم عاشق حیوانات وپرندگانه😍😍

تصویر

مقالات مرتبط

کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کهیر در کودکان
علت و درمان کهیر در کودکان و نوزادان (درمان قطعی)
توکسوپلاسموز در بارداری
روش انتقال توکسوپلاسموز در بارداری و عوارض آن

سوال های مرتبط

مامان تانیا مامان تانیا ۲ سالگی
سلامم مامانای خوشگل خوبین؟شبتون بخیررر🤍
من امروز خیلی خسته کردم خودمو اخه تانیارو بردم با دوستاش باغ پرندگان..چون پرنده و جیواناتو دوس داره…خیلی بهش خوش گذشت اما یکی از پرنده ها که تانیا نزدیکش بود بالاشو باز کرد پرش کشید رو صورته تانیا جای چنگ افتاد درست از بغل چشمش تا پایین لپش🥺بچه ام انقدر گریه کرد انقد ترسید🥲شانس نداریم…تازه یبارم‌خورد زمین ..خیلی بد اورد دخترم امروز☹️براش صدقه میزارم…حالا بیاین عکسارو ببینین👇🏻👇🏻👇🏻
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان باربد و بهداد مامان باربد و بهداد ۲ سالگی
و من و شوهری ک ۳صبح گشنمون شده دارم غذا درست میکنم این باغ اومدن کل برنامه هامونو بهم ریخت سابقه ندارن این وقت شب بیدارررر اونم بخوابم غذا بخوریم🥱🥱🥱🤣🤣🤣
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان پارسا کوچولو مامان پارسا کوچولو ۲ سالگی
سلام مامانای گل.ما باغ بودیم پسرم آخرشب دوتا زردآلو نشسته خورد. بعد از اون پسرم دوروزه دل درد داره هرازگاهی. تب م داره یکی دوبار در روز. بنظرتون چیه؟ معده ش کار کرده .
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۲ سالگی
سلام پسرمو چندروز پیش بردم مسافرت با پدرش رفت توی باغ خرما بفد یکی دو روز بعدش تب کرده و ناارومه نمیدونم حساسیت به گرده خرما داشته یا ویروسه شایدن جلو کولر یخ کرده خودمم گلودرد دارم و تند تند عطسه میکنم،نمیدونم چکارش کنم همش گریه میکنه ونق میزنه شما نمیدونین چ دارویی بدم بهش ارومتر بشه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان حسنا مامان حسنا ۲ سالگی
سلااااام

ما موقع ناهار خوردن بساط کتاب‌خونی داریم، چون تنها چیزی که میتونه حسنا رو سرجاش بشونه، کتابه.
معمولا برای خوردن یک پیاله سوپ، ۴ یا ۵ تا کتاب می‌خونیم😅

حالا چند وقت پیش رفته بودیم باغ کتاب، دو تا کتاب خریدیم که حسنا خیلی باهاش کیف می‌کنه، حالت تعاملی و آموزشی هم داره.
یه جلد سوم هم داره که اگه می‌دونستم انقدر خوبه خریده بودمش😉

عوسش رو پایین براتون میذارم برای کوچولوهاتون تهیه کنید. عکس‌هاش هم خیلی ساده و قابل فهمه.
مربوط به یه خرگوشه که یه بار میخواد بره حموم، و ما براش شامپو میزنیم، موهاشو می‌شوریم، خشکش میکنیم و...
یه بار هم میخواد بخوابه، که پتو روش می‌ندازیم، بهش شب بخیر میگیم و...
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان 🧡آرشا🧡 مامان 🧡آرشا🧡 ۲ سالگی
ای خدا منو بکشه واسه بچه ی ک تربیت کردم ازحساس بودنش ازلوس بودنش ووو مثلا بعد یسال رفتیم باغ داداشم با خانواده زنش آبرو حیسیت نزاشت واسمون از بس گریه جیغ داد مثلا بچه هه سن آورده بودن باش بازی کنه دریغ ازیه ثانیه بازکردن اون دوتا ازظهرمیخوردن بازی میکردن هیچ اذیتی نداشتن ولی مال من فقط فقط بغل جیغ داد بهونه کرد خیلی عصبی پرخاشگر بی غذا همش با گوشی تلویزیون سرگرم میشه چکابم دادیم هیچ مشکی نداشت تو فامیل بچه م ازبس اذیتم میکنه انگشت نما شدیم
خیرسرمون هفته پیش رفتیم مسافرت زهرمارمون کرد کاری بام کرد همه فک میکردن نظافت چی سرویس پارکم ازبس مشغول لگان وسایل جیش شستن بودم خسته مون کرده اصلا بابچه رابطه اجتماعی برقرار نمیکنه نه تو پارک نه تو مهمونی هیجا درست زیاد خونه فامیل نمیریم ولی کم کمش هفته یباردوبارمیبریم پارک
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان لیا 💞 مامان لیا 💞 ۲ سالگی
یه روز یه زوج تصمیم میگیرن برن باغ وحش
وقتی میرن اونجا دوتا میمون رو میبینن که خیلی عاشقانه کنار همدیگه نشستن
زنه به همسرش نگاه میکنه و میگه :
چه صحنه قشنگی....
جلوتر که میرن دوتا شیر رو میبینن
شیر نر از شیر ماده خیلی اونطرفتر نشسته بود یطوریکه انگار اصلش محلش نمیداد
زن به همسرش نگاه کرد و گفت:
چه صحنه تلخ و غم انگیزی...
همسرش میگه یه سنگ بردار پرت کن سمت شیر ماده ببینیم شیر نر چیکار میکنه...
وقتی اینکار و میکنه شیر نر بخاطر دفاع از جفتش یه غرش خیلی بلندی میکنه و میره کنار اون میشینه...
همینکار رو با جفت میمون هم انجام میدن...
ولی میمون برای دفاع از خودش میره بالای درخت و قایم میشه...
همسرش به زنش میگه توی دنیای واقعی هیچوقت گول چیزهایی که عاشقانه بنظر میان رو نخور...
این داستان رو گفتم که بهتون بگم فریب عشق های میمونی رو نخورید...
هیچوقت باطن زندگی خودتون رو با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنید...



سلام صبحتون بخیر🌹
مشاهده ۳۱ پاسخ دیگر
مامان سید ماهان مامان سید ماهان ۲ سالگی
سلام صبحتون بخیر امیدوارم هفته خوبی داشته باشین میگم دیشب رفتیم جشن تولد دوستم پسرش دو ماه از ماهان بزرگتره حرف از پوشک شد گفت آره من ۶ ماهه گرفتم گفتم چه جوری که سر یک هفته یاد گرفته گفت باغ بابام بودیم مامانم گفته از پوشک بگیرش گفتم باشه گفته همین الان در بیار پوشک شو گفتم نه مامان حوصله ندارم به حرف نکنه گفته نه در بیار فقط هم هفته اول اذیت شدم تمام حالا من یک ماه و نیم تلاش کردم نگفت یک ماه و نیم بستمش الان میخوام دوباره باز کنم پی پی اش خیلی خوبه میگه اما جیش نمیگه میخوام ببرم تا عادت کنه دیگه هوا سرد بشه اصلا نمیشه بگیرمش از اونطرف دوست دارم تا عید نوروز اوکی بشه دیگه کنترل اش دستش بیاد شب ها تا صبح کامل خشکه عصر که میخوابه تا بیدار نشه خشکه جیشش هم یک ساعت و نیم تا دو ساعت میتونه نگه داره فقط مشکلم اینه که بگه و اینکه ول نکنه خودش🫤😭😭
مشاهده ۸ پاسخ دیگر