لعنت به این شهری که بدنیا اومدم هیچ کس چشم دیدن موفقیت کسی رو نداره ماشینمون عوض کردیم شاسی مشکی خریدیم همه یجوری نگاه میکنن کم مونده بیوفتن داخل ماشین همه رومون میگن مبارکه از داخل حسودی میکنن حتی مامان بزرگ خودم
البته خودمون تبریزیم ولی خانواده هامون شهرستان دیگه مجبوری اخر هفته میایم اینجا پسرم دستش چسبید اتو با اسباب بازی زد دهنش خون اومد چندبار خورد زمین سرشو کوبید میز 🥲😐😐😐😑😑😑

عزیزم اینا تلقین و باورای خودتونه وگرنه اگ ایجور بود ک ایلان ماسک باید روزی هزار بار چشم میخورد

اینا تلقین و باورهای خودته وگرنه ایلان ماسک الان باید مرده بود

ما هم اینجوری شدیم
زود زود وان یکاد بخون فوت کن یه چشم نظر بزن تو ماشین جایی ک تو دید باشع

حالا چرا شهرمونو بد میگی اینجا مونده ب ادماش شاید اونا حصودن

دقیقا تبریز همینجوره دورو بر منم همینه همیشه منو میبینن ناراحت میشن از بدبختیه یکی هم خوشحال میشن 😬

وای عزیزم‌درک میکنم برا خودمم پیش امده

ببخشید چسبید بخاری
این گهواره باید گزینه ویرایش داشته باشه