۱۲ پاسخ

خیلییییی
من هرروز بهش فکر میکنم دلم میسوزه براش بخاطر زندگی که نکرده و عمرشو پای ما گذاشته من که ۶ سالم بود به تنهایی بزرگمون کرد بدون هیچ پشتوانه ای
برادرام زیاد هواشو ندارن و تنهاش گذاشتن اونم خیلی غصه میخوره که چرا هیچوقت هیچکس قدرشو ندونسته
فقط منو خواهرام به فکرشیم حس میکنم هرکاری هم بکنم نمیتونم زحمتاشو جبران کنم ، هرسال هم که سنش میره بالا بیشتر غصه میخورم که نکنه یوقت....😓😓😓😓خیلی هم مهربونه و هرچی که داشته باشه به بچه هاش میده و کلی کار میکنه تو خونه

منم هروقت می بینمش احساس میکنم پشیمونم که ترکش کردم چون خودش باید کارای خونش کنه تو سن ۷۸ سالگی

منم خیلی دلم برا مادرم میسوزه هشت تا بچه آورده الان همه جاش درد می‌کنه.خیلی زحمت کش و مهربونه .ولی احساس میکنم پسرا قدر پدر مادرشون نمیدونن باز دخترا دلسوزن

ان شاء الله خدا همه پدرو مادرها رو حفظ کنه

من وقتی باردارشدم و دردسرای بارداری روکشیدم ویار وحالت تهوع سوزه معده کمردردوغیره میشستم کلی واسه غریبی وتنهابودن مامانم گریه میکردم.الانم ک میخادبره مسافرت دل تودلم نیست انشالله زودبره وزودترسالم بیاد.

اخ اخ فک میکردم فقط من این دردو دارم بخدا بفکر اینم برم پیش مشاور غصه همه چیشو میخورم حتی وقتایی ک میام خونه میگم الان جز من کسی نمیره سربزنه چون خودمم تک‌فرزندم تمام فکرم پیششه

اره منم الان که حالم بهتر شده زیاد نمیرم خونشون که معذب نباشه به خاطر من

خدا الهی همه مادر و پدر ها رو حفظ کنه ،قدر شونو بدونین من که ندارمشون می فهمم بودنشون چه نعمت بزرگی هست،

منم همین حس ها رو دارم ،بعلاوه احساس شرمندگی که انگاری تا الان هیچ کاری براشون نتونستم بکنم ،فقط اونا دارن هر روز زحمت منو و بچه و زندگی منو میکشن

کاش خونه مادرم همسایه بود حداقل

وای دقیقا‌نگو که هردفعه میرم‌خونش‌ برگشتنی انقد گریه میکنم تا دوروز
مادرا خیلی مظللومن
مادر من‌خودش باهزار‌جور‌زحمت داره برام‌سیسمونی‌میگیره ک‌کم‌نیارم‌پیش خانواده شوهر دست‌تنها میخره

آخی عزیزم چقدر مهربونی. منم خیلی وقتا واسه خستگی مادرم بغض میکنم.
اما خواهش میکنم این حس قشنگت رو به خودشون هم بگو و خیلی بغلش کن. پدر مادرا هم به محبت نیاز دارن

سوال های مرتبط

مامان مامی مامان مامی هفته سی‌وسوم بارداری