من خودم به اندازه کافی عذاب وجدان از شیر نخوردن دخترم دارم.بعد دیشب سر سفره دخترم گریش گرفت مامانم گفت پاشو دخترتو بگیر.زنداییم برداشت گفت این که شیر نمیده هر کی بگیرش چه فرقی میکنه.شاید بد نبوده باشه ولی برای منی که عاشق شیر دادن به بچم بوده خیلی دلمو شکست🥺

به منم میگن شوهرم گفت بجز خودش هیچکس نمیتونه دخترمو آروم کنه بوش که بخوره بهش میخابه

منم بخاطر آبله مرغون مجبور شدم ده روز به بچم شیر ندم الان که میخاستم بدم نمیگیره😭بعد گفتم بچم سینمو نیمیگره مادر شوهرم میگه خوشحالی که نمیگیره من بهت گفته بودم شیر بده بچت نمیدادی الان خوشحال شو که نمیگیره سینتو😐😐

میخواس بگی شما که شیر دادید هنر کردید باریکلا چقد فوضولن اخه ملت🫠🫠

بگو شیرمو نمیدم مهرمو که میدم بچه بغل مامانش اروم میشه

من اولین روز که از بیمارستان اومدم خونه مادر شوهرم خواست دخالت کنه رک گفتم .بچه اولم نیست که هیچی ندونم شماها بگین بچه سوممه خودم میدونم چیکار کنم
دیگه دهنشونو بستن
شمام باید جوابشو میدادی

آره مردم عادت دارن دل ادماروبشکن عزیزم .خودشیرینی کن برای بقیه عزیزم .خداجای حق نشسته

خداخیرشون نده به منم خیلی اینجوری میگن هربار بیشتر ازقبل دلم میشکنه

یه چنل روبیکا زدیم
راهنمایی مادران نوزادان
اگه خواستید میتونید بیاید