دوهفته ست برگشتم خونه بابام
شرهرم اصلا بهم زنگ نزده.با اينكه بهش گفتم ديگه برنميگردم.چقد حالم بده
كاش هيچوقت ازدواج نميكردم
دلم برا بچم ميسوزه ك همش بهونه باباش ميگيره 😔

عزیزم یچیزی که ثابت شده س تو کل دنیا اینکه وقتی بیخیال مرد بشی و فقط و فقط به خودت برسی بفکر تفریح بفکر بچه ت ‌.کلاس آموزشی باشگاه.چه میدونم هرچی که علاقه داری.اونقد خودتو غرق این کارا و بچه ت بکن که دیگه وقتی نمونه برات که بخوای بگی شوهرم توجه کرد یانه یا وقت برام میزاره یانه.اگه وضعت خوبه حتی خودت ماشین بگیر اینور اونور برو کارات انجام بده.بزار حس کنه که هیچ احتیاجی بهش نداری.مردا ایطورن که دلشون میخواد زن محتاجشون باشه اما از اونور بهش بی توجهی کنن.اینکارارو بکن ببین چطور میاد سمتت اونوقت اونه که باید بگه بهم توجه کن..البته الان که رفتی بزار بیاد دنبالت بعد اینایی که گفتم انجام بده.نه اینکه خودت برگردی بگه خودش رفت خودش برگشت..توکه همه راه هارو رفتی اینم که میگم امتحان کن

عزیزم بنظرم فقط توی دو مورد هست که زن باید زندگی رو ترک کنه یکی خیانت ببینه یکی هم اعتیاد بقیه چیزا اصلا مهم نیست سعی کن با خودت کنار بیای ،اینقدر هم به محبتش وابسته نباش خودتو مشغول یه کار بیرون کن مستقل شو کم کم بخدا یجوری میشه اون التماست می‌کنه بهش توجه کنی

عزیزم آخه چرا 😔 شاید گاهی وقتها قهر خوب باشه نمیدونم. خودت شوهرتو میشناسی
الهی که هر چی خیره پیش بیاد برات

چه دلی داری
شما رسم جهیزیه دادن ندارید نه ؟
من یبار قهر کردم بعد انقدر حرص وسایلمو خوردم که الان این سر یخچاله منه رو مبل منه رو تخته منه که حد نداشت

عزیزم یا باید ازدواج نکنی یا دیگه قهرو فلان رو بزاری کنار
یا هم ک یدفعه تصمیتو بگیری ب طلاق وگرنه ب این امید ک بری خونه بابات بیاد منت کشی اصلا نباش مردا همه ارزوشونه زناشون قهر کنن برن نمیدونم چی تو ذهنشون میگذره واقعا مغزشون ی بعدی کار میکنه ن بفکر بچه ان ن بفکر ابرو ان هیچی براشون مهم نیست فقد باید وایسی بزنی تو دهنشون یا ک ول کنی بری و ی کلمه طلاق من خودم میدونم قهر کنم شوهرم هیچوقت سراغم نمیاد ن ک بگم دوسم نداره دوسمم داره ولی کلا خلق مردا همینه بری دیگه تموم شد

چرا عزیزم مگه چه علتی داشته

سلام میتونم باهاتون توی خاص صحبت کنم سوال داشتم ازتون

وای وای وای از شوهرعصبی،منم یکیشودارم ،همیشه خودمولعنت میکنم که چراقبل بچه دارشدن طلاق نگرفتم حتی برادرم سراینکه چرادارم بااین خرزندکی میکنم چهارسال قهرباهام،اما دیگه مجبورم بسازم چون بچم خیلی باباشودوس داره😢
حتی خیلی وقتادست روم بلندکرده امیدوارم ازجونیش خیرنبینه

عزیزم خیلی شرایطتت سخته درک میکنم
الانم از رو غرور احتمالا زنگ نمیزنه نه اینکه دوستت نداره. متاسفانه بعضی آقایون محبت کردن یاد نگرفتن و بیشتر توقع دارن محبت و توجه ببینن درواقع بلد نیستن با همسرشون چجوری برخورد کنن انگار بزرگ نشدن بیشتر مادر میخوان تا زن.
شوهر منم یه همچین اخلاق هایی داره خیلی زودرنجه خیلی بهم بی توجهی میکنه محبت نمیکنه. خیلی سرش تو گوشیه نمیشه بهش بگی بالای چشمت ابرو هست نمیشه بگی این لیوانو بذار اون طرف شروع میکنه بهم میپره دنبال بحثه من خیلی وقتها سکوت میکنم چیزی نمیگم از دعوا و بحث فراری ام. میدونم دوستم داره ولی خسته شدم از این اخلاق هاش . نمیدونم کار من درسته که سکوت میکنم یا اینکه باید دذ مقابلش وایسم نمیدونم باید چیکار کرد مخصوصا الان که شرایط زندگیمون سخت شده و این خونه اون خونه میریم خونه مادرم یا مادرشوهرم و درگیر جمع کردن اسباب خونه هستیم و مسائل مالی واقعا فرصتی برای مشاوره رفتن نیست

یه چیز دیگه عزیزم وقتی میخوای طلاق بگیری باید به همه چیز فکر کنی .بسنجی ببینی مشکلات بعد طلاق قابل تحمل تره یا مشکلات الانت باشوهرت..هیچکس بی مشکل نیس.من توکل زندگیم یبار رفتم قهر قصد طلاق هم نداشتم .دیدم چه مشکلاتی که پیش نمیاد اگه زندگیم خدایی نکرده ازهم بپاشه.شوهرمم به غلط کردن افتاد برگشتم اون مسئله ای که بخاطرش بحث کردیم هم اصلا حل نشد اما به خودم قول دادم که کارد به استخونم هم برسه قهر نکنم شده اونو توخونه راه ندم خودم بیرون نمیرم
بعد عزیزم اینو مطمئن تغییر کردن تو بزرگسالی خیلی سخته اونم کی.مردا تغییر کنن..بخدا من اینقد بحث میکنم که فلان اخلاقت تغییر بده دوروز خوبه با همون میشه..
امیدی به تغییر نیست مگه اینکه ادم از در خودشون باهاشون وارد شه تا یکم ارامش داشته باشیم