۳۶ پاسخ

ماتو پذیرایی همه باهم میخابیم

شوهر منکه کنار ما میخابه ولی انقد خوابش سنگینه بچه خودشو بکشه نمیفهمه بتز جالبه همه جا میگه دخترماک شب باما میخوابه صبح با ما بیدار میشه😅

والا من بزور ب شوهرم میگم بیا پیش ما بخاب...
خوشبخالت چ شوهری داری

شوهر من هی دوسداره جدا بخوابه من نمیذارم

بله من تا ۱ ماه پیش خودم رو تخت بود بعد ۱ ماه گذاشتمش تخت کنار مادر الانم که تختش کوچیک شده براش سه تایی تو سالن میخوابیم تشک پهن میکنم این کارونکن عمه شوهرم جدا خوابید الان که دختراش ۹ و ۵ ساله ان همچنان جدا میخوابن و دور افتادن از هم

من همسرم ۶صب میره تا۱۲شب اماپیش هم میخوابیم بهش بگم برواتاق دیگه بدش میاد میگه بجه منم هس بارهابوده سروصداکردم برق روشن اماخواب خواب عادت کرده

شوهر من که هم دختر اولم دنیا اومد جاش رو جدا کرد من بچه رو که می خوابوندم می رفتم پیشش تا ۲ ساعت پیش شوهرم بودم بعدش که دخترم بیدار می‌شد برای شیر می رفتم پیش دخترم تا صبح پیش اون بودم. الان که دوتا شیر به شیر هم شدن من پیش دختر ها می خوابم اون جدا اگه قبل بچه ها خوابم نبره یه مقدار هم میرم پیش شوهرم ولی خیلی کم شده. اون هم که نمیاد پیش ما

بابا شوهرت چ خوبه ک احساسش را میگه ،شوهر من از روزی ک از خونه مامانم اومدیم جاشو از ما جدا کرد
بعد خودم با دخترم از اتاق اومدیم بیرون پیشش، ولی الان شرایط جوری شده ک رستا بین ما می‌خوابه و ما کلا جدا میخوابیم ولی من دلم تنگ شده واس روزایی ک فقط رو بازوی اون خوابم می‌برد اونم تا من کنارش نمیخوابیدم نمیتونست بخوابه حالا دیکه آنقدر اوضاع تغییر کرده ک نگو
یوقتا حس میکنم جدا بشیم آخرش همش میترسم از این فاصله

ما پیش هم میخوابیم پسرمم رو تخت کنار مادر شبام بیدار میشه برا شیر شوهرم بلند میشه بچه رو بهم میده

مگه چند بار بیدار میشه دخترت؟؟
چقد سختته خودت

وای خب چرا از اول اینجوری عادتش دادی
شوهر منم ساعت پنج صبح می‌ره ولی دلیل نمیشه که بره تو اتاق و جدا بخوابه
پناه که الان شب تا صبح می‌خوابه کوچیکتر که بود تا صبح جیغ میزد و گریه میکرد اونم بلند میشد کمکم میکرد دو ساعت من می‌گرفتم دو ساعت اون می‌گرفت
اصلا اجازه جدا خوابیدن به شوهراتون ندین یکم سیاست به خرج بدین

فقط شب زایمان کنار هم نخوابیدیم

من ک اولا دخترمو میذاشتم بینمون چون من خیلی خابالو بودم میترسیدم گریه کنه نشنوم
بعد یه مدت دیگ گذاشتم یه طرفش ک دیوار باشه غلت میزنه نره زیر دست و پا یه طرفشم خودم
ولی فقط همون اولا شوهرم با ی نق بیدار میشد چون میترسید من نفهمم الان ک میدونه من هوشیار میخوابم تخت میخوابه😂

ما سه تامونم تو پذیرایی می‌خوابیدم یه نور کمم روشنه

بدون شوهرم میترسم بخابم فک‌میکنم ی نفر‌پشتمه از این فکرا بچگونه 🤣

از اول پیش هم میخوابیدیم و تخت پسرم کنار تخت خودمون بود

اتاق دخترمو جدا کردم چراغ خواب روشن میکنم نترسه وقتی هم بیدار میشه سریع خودمو میرسونم پیشش

ماهم جدا میخوابیم اولا پیش هم بودیم ولی بعد دیدیم سخته شوهرم تو پذیرایی میخوابه منو دخترم تو اتاق ولی واقعا از هم دور شدیم انگاری🥲چاره ای نیس فعلا

من از روز اول دخترم کنار خودمون تو تخت خودش بود ما هم رو تخت ،شوهرم منم ۶ میره ،منم چراغ خواب کوچیک سبز روشن میکنم اما خیلی کم نور در حد که دخت ک ببینم و شیر میدم اینا ،الانم کم کم میخوام دخترم کلا جدا کنم تو اتاق خودش بخوابه تو تخت خودش چون این تخت اش کوچیک شده براش دیگه ،چراغ خواب نور کمتر کن شوهرت بمون پیشتون ،نزار دور بخوابه عادت میشه خیلی بده ،

والله ماهم جدا میخابیم

وقتی بچه میاد مردا ی خورده حساس میشن که چرا توجه بهشون کم شده.منم با پسرم توی حال میخابیم با ی لامپ روشن شوهرم توی اتاق میخابه

عزیزم اینو بگم بهت که درست سرکار میره ولی باید با این شرایط روبرو بشه فقط بچه شما نیست
و اینکه در رابطه با برق بچه ها تا زیردوسالگی هیچ ذهنیت از ترس ندارن اینکه اگر خونه رو هم تاریک کنی مطمئن باش نمیترسه ولی چون عادتش دادی به برق قرار نیست همسرت بگه نمیتونم بخابم
اگر براتون امکان داره تو سالن بخوابید و یک چراغ خواب یا هالوژن رو که نور کمتری داره بزارید و از همسرتون بخواین پیش تون باشه
بازم تصمیم با خودت عزیزم

منم گاهی اوقات شوهرم قرار باشه سرکار بره تو اتاق دیگه میخوابم چون واقعا با گریه وبیدار شدن پسرم نمیتونه اصلا بخوابه ولی اونم همیشه میگع بیا کنار من بخواب ولی سختش میشه

دقیقا ماهم همین وضع رو داریم

منم فقط 10 روز اول که مامانم پیشم بود جدا خوابیدم دیگه از 11 روزگی تو گهوارش کنار تخت خودمون می‌خوابه خیلیم راضیم از اینکه رو زمین و جدا نمیخوایم

من ک دوتا بچه دارم چندین بار گفتم برو اتاق دیگ بخواب هفته هایی ک صبح زود میری سرکار نرفت
دختر کوچیم کنار من دختر بزرگم کنار باباش
اونا بخوابن ماهم بغل هم مبخوابیم
لزومی نداره جدا کنیم من ی چند وقت دزگ تصمبم دارم جای دخترام جدا کنم

ماهم جدا میخوابیم الان. من با بچه ها تو اتاق میخوابم اون. تو پذیرایی . بهش میگم بیا اتاق میگ اونجا حس میکنم. خفه میشم..

من تا سه ماه اول با دخترم جدا میخوابیدیم اخلاق شوهرم خیلی عوض شده بود الکی غرمیزد یه شب اتفاقی ردیف رخت خواب پهن کردم کنار هم بخوابیم اینقدر خوشحال شد باورم نمیشد نمیدونم چرا به زبون نمیاورد ازاون موقع ردیف میخوابیم توسالن

ما هم تختش پیشه ما جا نمیشه تو پذیرای میخوابیم

من اصلا از اول جدا نکردم
صبجا بیدار میشد سرکار
ماهم میخوابیدیم

از منم نمیاید پیش ما بخوابه ی شب بچه گریه کزد دیگه نیومد

خب چه عادتیه که برق روشن باشه از اول یه چراغ خواب کوچولو روشن میکردی . نزار شوهرت دور بخوابه بچه ها که پس فردا برا خودشونن شوهرتو حفظ کن

ما تو سالن همگی باهم میخوابیم

اره بابا تازه شوهرم بااين ك ساعت ٧ميره اما گاهي پسرم تا ٣/٤بيداره بيدارميمونه باهاش بازي ميكنه يا راهش ميبره

منم اوایل جامون جدا بود تا یه ماه پیش ولی حالا پیش هم میخوابیم

خب هنسرت پنج صبح بره با شما چیکار داره‌.من تخت دخترمو از ادل بردم اتاق خودمون از یک روزگی جدا رو تخت خودش بود

سوال های مرتبط

مامان کنجد مامان کنجد ۱۱ ماهگی
سلام دوستای عزیزم میگم کیا اتاق بچه ها رو جدا کردن کیا نه؟
من از اول دوست داشتم اتاق دخترم رو زود جدا کنم از چهارماه و نیمگی رفتیم توی اتاق دخترم میخواستم دیگه تا قبل شش ماه کامل جدا بشیم
ولی تا الان که هشت ماه و ده روزشه هنوز موندگار بودیم اونجا😬🤭
هر بار که میخواستیم برگردیم اتاق خودمون یه مشکلی پیش میومد
البته دخترم روی تخت خودش میخوابید و ما هم روی زمین
دیشب دل رو به دریا زدیم و بالاخره رفتیم اتاق خودمون
تا صبح دخترم چهار بار گریه کرد و بیدار شد که رفتیم سراغش و البته همسرم از ساعت سه دیگه توی اتاق دخترم خوابید
دخترم شیرخشک میخوره و تقریبا دیگه شبها هم شیر نمیخوره ولی خیلی توی خواب تکون میخوره و بیدار میشه
ما که توی اتاقش بودیم من با هر تکونش بیدار میشدم و میرفتم پستونک بهش میدادم یا جاشو درست میکردم و دوباره میخوابید و گریه نمیکرد
ولی دیشب که پیشش نبودیم هربار گریه کرد
من خودم با وجود اینکه چهار بار بیدار شدم و رفتم بالای سرش ولی بازم حس میکنم کیفیت خواب خودم بهتر بوده
ولی نگران دخترم هستم و نمیدونم برگردیم توی اتاقش یا نه
ممنون میشم راهنمایی کنین
شما چیکار کردین با این قضیه