۵ پاسخ

من پسراولم۶ماهه بود دومی روباردار شدم،وااقعاسخته،پسرم دوس داشت بغلش کنم من نمیتونستم هردومون گریه میکردیم بعد تولد دومی که الان سه ماهشه ازلحاظ روحی بدترم شدم ولی خب خداکمک میکنه باید حتما یه نیروی کمکی هم داشته باشی بعدکه انشالله بدنیا اومد،من فقط به این امیدکه دوست هم بشن وتنهانباشن دارم میگذرونم این روزا رو

اخی عزیزم
دختر منم خیلی شیطونه خییییییییلیا
یجا بند نیس ماشالا با همه چی کار داره
من از ی طرف جمع میکنم باز برمیگردم پشت سرم میبینم ریخته زمین 😂
من اصن از ریختو پاشش عصابم خورد نمیشع
اینکه مدام الکی گریه. کنه عصابم سگی میشع ولی نه داد میزنم سرش نه میزنم
شلنگو میگیرم سمت شوهرم فقط
چیکار کنم خب 😂
البته ی وقتایی داد میزنم سر دخترما ولی نمیزنمش

الان که نی نی تو دلته و این روزهایی که دخترتم اذیت میکنه و بی حال و حوصله ای زود میگذره
به خودت سخت نگیر به اذیتهاشونم فکر نکن
آرامش داشته باش که دوتا بچه هاتم آروم بار بیان
زود این روزا میگذره و میشن همدمت.
نمیشه یه نسخه رو برا همه پیچید بچه همیشه علاوه بر شیرینی اذیتهای خودشم داره..اونی هم که صبر میکنه بچش بزرگتر بشه مشکلای دیگه ای رو تجربه میکنه
فقط باید یاد بگیریم یکم بیخیالتر بگذرونیم

عزیزم ایشالله ب سلامت زایمان کنی ولی کاش میداشتی بچت بزرگتر بشه من تمام این حالت های تورو دارم و واقعا تا دخترم ایشالله بره مهد ب بچه بعدی فک. نمیکنم خیلیییییی سخته

امیررضام امروز اینقد شیطونی کرد
ساعتمون ازاین پایه داراس یه بار ساعتو انداخته یه بار با دسته پشه کش زده رو انگشت مامانم که نمیتونه انشگتو تکون بده
سرشبم پایه ها تلوزیونو کشید انداختش
دیگه من رد دادم😐😐
باز خداروهزار مرتبه شکر تو سرش نخوردن

سوال های مرتبط

مامان قندعسل مامان قندعسل ۱ سالگی
مامانا
یه کم دردودل کنم 😭😭
الان ک دارم مینویسم اینارو اشکم بند نمیاد از فرط خستگی از همه چی خسته شدم خس میکنم من ادم بچه دار شدن نبودم سعی میکنم ۱۰۰ مو بذارم نمیشه دخترمم چمد وقته از صبح ک بیذار کیشه همش نق نق نق گریه گریه گریه گلا گارم شده تو کوچه خیابونم اصن خونه بند نمیشه تو گرماااای ظهر مجبوووورم میکنه ببرمش بیرون از ۱ سالگی ب بعد هر دو هفته دندون درود الان ۱۱ تا دندون داره عقبیای پایینش دارن درمیان ن غذای درستی داره ن خواب درستی ن خلق درستی همش گریه گریه بیرون کیبرم دیگه نمیاد خونه بدنشو سفت میکنه نمیذاره بغلش کنم امشب انقد گریه کرد فک کردم جاییش درد میکنه بهش استا دادم الان عذاب وجدان دارم فک کنم سرش یه کم عصبانی شدم ترسید گریه گرد خدا منو بکشششه شوهرررر گاوممم تو خونه لنگاشو دراز کرده بود انگار ن انگار این بچه انقدر گریه کینه نیومد یه دیقه بگیرش تمام گردنم از شدت عصبی شذن این چند وقته گرفته هرشب ناپروکسن میخورم کم اوردم واقعاااا نمیکشم نه بازی میکنه بخدا موندم چکارش کنم دلم میخواد بمیرم
امشب عصبانی شدم 😭😭😭😭😭😭😭😭
این چ کاری بود من گردم اخه