سلام مامانا خیلی حالم بده ازموقع زایمان اصلا خوب نمیشم هرروز حالم بدترمیشه اعصبانی میشم سربچم دادمیزنم همش خودخوری میکنم نمیدونم چرا همش ب چاقوفکرمیکنم بعدک حالم ی ذره بهتر میشه با خودم میگم چاقورمیخاستم چیکارکنم افسردگیم هم خوب نمیشه یعنی تاحالادکترنرفتم نمیدونم چیکارکنم خسته شدم تپش قلب دارم وقتایی ک اعصبانی میشم وزنمم هی میادپایین 56بودم الان 52هستم 😔😔😔 واقعا میگم این بچه چ گناهی داره متنفرم از بارداری دوباره و زایمان

ب چیزای خوب فکرکن سعی کن توخونه زیادتنها نباشی سرخودتو گرم کن ک اصلا ب چیزای بدفکرنکنی جاهایی برو ک حالتو بهتر میکنه بنظرم اگ بتونی یه مسافرت بری حالتو بهتر میکنه آهنگ شاد بزار برقص کیف کن با دخترت

عزیزم حتما به یک تراپیست مراجعه کن ،بخاطر سلامت روح و روان خودت وبچت

منم بعداز زایمان افسردگی گرفتم بعداینکه مسافرت رفتم حالم خیلی بهترشد سعی کن یه کم به خودت خوش بگذرونی هممون بعداز بارداری روزای شیرین سختیو داریم میگذرونیم به این فکر کن که توالان قهرمان یه فرشته کوچیکی که به خودت و حال خوبت خیلی احتیاج داره

چرا ترسیدم من 😕☹️🙁

الهی بگردم عزیزم🥺درکت میکنم گلم ولی اون بچه هم گناه داره به جز تو پناهی نداره خیلی کوچولوئه سرش داد نزن😭💔

سلام حتمآبرودکترتاخوب بشی من همین جوری بودم

افسردگی شدید داری
منم ذارم
قرص میخورم الان
سعی میکنم کمتر خونه باشم
منم تا ۶ماهگی از بچم بیزار بودم
ولی دارو نمیخورم
یه ماهه میخورم خیلی بهتر شدم
حتما یا برو روانپزشک یا زنان بهت دارو بدن
ویتامین بخور آهنم بخور
حتما هرروز برو قدم بزن
معاشرت کن با اونایی که دوسشون داری

۱...عزیزم مدام خونه نباش ،
۲ شده برو یه ساعت فقط قدم بزن برگرد خونه
۳ با آدمی که انرژی مثبتش زیاده رفت و آمد کن یا تماس تلفنی داشته باش
۴ نمازت رو با آرامش و تا حدی که میتونی توجه بخون یعنی فکری اومد تو سرت سریع خط بزن و حواست برگرده ، کلا هر کار مثبتی بهت آرامش میده انجام بده
۵ افکار بدت رو بنویس اکه قابل حله حلش کن وگرنه فقط یه وسواس فکریه پاره کن بریز دور و دیکه حق فکر کردن به اون موضوع نداری بگو یا خل شده یا الکی بوده دور ریخته شده و حق ورود مجدد به افکارم نداره
۶ نذار طولانی بشه برو دکتر

من نمیگم برو روانپزشک چون تا قرصو ول کنی باز حالت اونحوری
من در حدی بودم بچم گریه میکرد نمیتونستم بغلش کنم
از حموم رفتن عاصی بودم انگار خفه میخواستم بشم هیجا شبا نمیخوابیدم ازترس
خیلی چیزهایی دیگه
اول روزی نیم ساعت با دخترم رفتم پیاده روی
آهنگ شاد گذاشتم رقصیدم شایدم حوصله نداشتم ولی بزور
بعد اون چیزهایی که داشتم و یادم آوردم
و شکر گفتم
بعد مسافرت کوتاه که خیلی بهتر کرد حالم و
یه دفعه که ازت دور نمیشه کم کم ولی کنار میای

اگ‌دوست داری بیشتر با دوستات وقت بگذرون و یا با خانوادت 🥲🥲
منم گاها میزنه به سرم دپرس و ناراحتم اما موقت
سر اون طفل معصوم داد نزن گناه داره وقتی خیلی عصبی که گریه میکنه سکوت کن نمیخاد ساکتش کنی اما پیشش باش دادم نزن یکم ک اروم شدی ساکتش کن

عزیزم‌ اهنگهای شاد گوش بده با یه چیزی خودت اروم کن گناه داره اون طفل معصوم
دوره ای داره تحمل کن تا دورش تموم شه

عزیزم یه چکاب برو حتما کم خونی و آهن بدنت کمه

عزیزم کسی قبلا ناراحتت کرده با کاراش و حرفاش مثلا مادرشوهر یا خواهرشوهر؟؟

عزیزم همه‌این دورانو گذروندیم افسردگی بعد زایمان بد چیزیه
سعی کن تمرکزتو بزاری رو داشته های زندگیت هر روز نعمتایی که داری رو بنویس کوچیکتریناش مثلا میتونم حرف بزنم راه برم بخندم بچم سالمه و خداروشکر کن بابتش قول میدم حالت از قبلم بهتر میشه

منم مثل خودتم رفتم دکتر ی قرص آرامبخش داد میخورم وقتایی هم که به حد جنون میرسم میرم حموم دوش آب سرد میگیرم احساس سبکی میکنم

افسردگی بعد زایمانه برو دکتر