چطوری اخه با یه بچه دوماهه ک همش نق میزنه یا میخواد همش باهاش حرف بزنم درس بخونم🥲🫠امتحانا دانشگاه از ی طرف و بچه داری هم از ی طرف نمیشه باهم اوکی شون کرد واقعا🫠🫠
اینجا کسی مث من هست؟🫠

منم این شرایطو گذروندم سخت بود اما تموم شد

ای خدا یعنی شما محصلی؟؟ بعد بچه دارم شدی چجوری مدرسه نمیری

من سر بچه اولم دانشجو بودم وای ک چ سخت بود البته من میدادم ب مامانم از صب تا شب خونشون میموندم شب میرفتم خونه خودمون
آخ یادش بخیر الان آمدم تو شهر غربت تنهایی با دوتا بچه خیلی سخته

عزیزم سختیش به شیرینی هاش می ارزه. خیلی از دانشجوها وقت دارن اما انگیزه ندارن ولی تو بهترین انگیزه دنیا رو داری تلاشت بکن از همین روزهای سخت هم لذت ببره خیلی زود میگذره

من ک بچم باید بغل خودم فقط باشه

بچه منم همینجوریه منم از20آذرامتحانام شروع میشه نمیدونم چه خاکی بریزم به سرم کسیم ندارم بیادبگیرش درس بخونم اونم کلاس دوازدهم که همش نهاییه

دقیقا بچه من۲ماهشه
ی دقه رو زمین وانمیسته

عزیزم رشته ت چیه چه مقطعی؟

وای من خداروشکر تموم شد ولی با شکم هفت ماه رفتم تبریز امتحانامو دادم اومدم همه گفتن مرخصی بگیر ترم آخرت رو سه ماه آخر ایقدر راه نرو با ماشین حرف گوش نکردم رفتم کلکش رو کندم اومدم درسته تو ماه هشت که برگشتم استراحت مطلق شدم🤣
ولی می ارزید
آخه عروسمون مثل تو با بچه دانشگاه هم میاس بره تو امتحانا شیفتی میرفتیم بچه ش رو میگرفتیم اون درس میخوند

وای خیلی سخته،نمیشه تصور کرد

🥲چقد سخته🤦🏼‍♀️

بزارش کنار مادرت یا مادرشوهرت درست بخون