۱۴ پاسخ

عزیزم منم مثل توام دقیقا از اول بارداریم تا امروز یک روز هم از ته دلم خوشحال نبودم چون همش احساس نیاز میکردم که مادر یا خاهرم کنارم باشه فقط یک ماه رفتم بدون شوهرم پیششون موندم بهترین روزای بارداریم بود وقتی برگشتم ۱۰ ساعت مسیری که تو قطار بودم اشک ریختم تا یه هفته هم ک رسیدم خونه بدترین حال داشتم همین امروز ارزو داشتم مامانم باشه بش زنگ بزنم بگم ناهار میام خونت …
منم مثل تو بعضی وقتا میگم بچه واسه چیم بود که باعث بشه کمتر به خانوادم سر بزنم ..گرفتار شم
ولی همه اینا زمانی شروع شد که دیگه نرفتم سر کار و خانه داری رو دارم تجربه میکنم که ازش بیزارم و خیلی تحت فشار هستم .😢😢😢

هیچ سرگرمی جای دیدار خانواده رو نمیگیره هیچکس و هیچکس جای پدر مادر نمیشه من که با خودم قرار گذاشتم هرگز اجازه ندم دخترم در اینده از من دور بشه و غریب ازدواج کنه
ولی بچه ام ک بدنیا میاد سعی میکنم سه ماهی چهار ماهی یبار برم شهرم و پیش خانوادم باشم

راهی نداری این چند هفته ت هم بخوبی میگذره به خودت انرژی بده

عزیزم منم از خانواده م دورم و استراحت مطلق م که حتی نمیتونم از خونه برم بیرون منم حال شما را دارم ولی چاره ی جز تحمل کردن و امیدواری دادن به خودمون نداریم آن شالله روزای خوب زود میان

بازم انشاالله بچه صحیح سالم به دنیا بیاد رفت امد میکنیم غصه نخور تحمل کن میگذره🥰🎉به نینی فکرکن

بمیرم برات
من کاملاااا درکت میکنم
تاپیک های قبلیمو بخونی میبینی منم چقدر حالم بد بود
قطعا تو حالت به مراتب بدتر از منه چون من شاغلم و خب سرم گرمه
تنها نیستی فدات شم همه ی ما دخترایی که از خانوادمون دوریم این چالش رو داریم مامان من مشهده من تهران 🥹🥹مم اینجا حتی یدونه دوستم ندارم با خانواده شوهرمم زیاد رفت و آمد نداریم
همه میگن بچه که بیاد سرت بیشتر گرم میشه فرصت دلتنگی و حتی سرخاروندن نمیمونه منکه میگم بیراه نمیگن
انشالله نی نی هامون میاد میشن امیدمون دلیلی برای ادامه دادن توی غربت میشن نور دلمون
پر میکنن اون بخش از وجودمون رو همون بخشی که بعد جدایی از خانواده بشدت خالی شد🙂🥲

من همسرمم شهر غریب هستیم کلافه افسرده شدیم واقعا روحیمون داغونه
مخصوصا من مامانم یهویی قطع نخاع شد نتونستم برم بهش سر بزنم
الان هم غم دوری خستگی کلافگی دارم
هم استرس بچم که بند ناف رفته دور گردنش خلاصه زندگی خیلی سخته

به فکر اینده باش به فکر بچه ات چطور باهاش رفتار کنی چطور بزرگ میشه میره مدرسه باهم سفر کنید اون وقت دیگه خوانده بدرد نمیخورن دیگه شما باید خوانده بسازی خواندت الان دوست دارن مبینن شما با بهترین موقعیت من الان هم خواندم وهم خواند شوهرم نزدیکه ولی نمیریم چرا همش دعا میکنم بچه ام سالم بغل کنم لذت ببرم برای چی فکر خوانده بخدا من همش تنها توخونم ولی دعا میکنم وروز ب روز میشارم برای بغل بچه ام 🥹🥹🥹

خودتون رو سرگرم کنید
موسیقی
کتاب
فرهنگسراها
شعر
اگر اهلشی قران
روانشناسی کودکان
پارک
قدم زدن روی برگ پاییزی
تماس تصویری با خانواده
فیلم
سریال ترجیحا کمدی
اشپزی و غذای جدید
کیک و شیرینی پختن
اگه خیاطی بلدین لباس تو خونگی برای بچه بدوزید
خرید روزانه یکی یکی انجام بدین (یعنی یک روز پنیر بخرید فردا برید ماست بخرید)بهانه بیرون رفتن داشته باشید

عزیزم همسرتوداری که منم شهر غریبم سالی یک یتدوبارمیرم چاره ای نیست باید تحمل کنی من خودم زیاد غمم نیست دخترم خیلی غرمیزنه که دوریم

برو ورزش بارداری فیلم ببین یا نی نی حرف بزن استراحت کن،منم دورم و همیشه تنهام

من خانوادم دور نیس ولی رفت و امد نداریم الان خانواده تو بچت و شوهرته بیخیال همه شو بهش فک نکن با اینکه مامان من دو محله ازم فاصله داره ولی از وقتی ازدواج کردم نیومده خونمون چون اونا نمیان شوهرم نمیزاره منم برم صبح تا شب تو خونه تنهام دلم به بچم خوشه توهم بفکر بچت باشه وقتی بیاد از تنهایی در میای

گلم منم شهر غریبم خیلی هم دورم از خانواده ام خیلی زیاد دیگ زندگیه باید خوضدمونو باهاش وفق بدیم تا اذیت نشیم

من که از خونواده سمی خودم راحت شدم

سوال های مرتبط