از قدیم گفتن دوری و دوستی

مادرشوهرم از شهریتان اومده
انقدر نظر میده دیونم کرده
بچه رو فرش با اسباب بازیش بازی میکنه میگه این کثیف هی میره از دست بچه میگیره
میگم باید کشف کنه اشکال نداره بازم کاره خودش رو میکنه
یا بچم تازه داره چهار دست وپا میره یکم میره خسته میشه گریه میکنه یا میفته سینه خیز میشه
میره بچه رو برمیداره بغل میکنه میگه پاهاش ساییده میشه
میگم تا تمرین نکنه چطور عضلاتش قوی شه راه بیفته
مامانم که اصلا حرفی نمیزنه امروز گفت این چقدر غر میزنه

اشکال نداره. احترامش نگه داره. چند روز میمونه میره. نوه آش فک. میکنه اذیت میشه

این مادرشوهرم چرا انقدر خودشون رو بده میکنن، از چشم همه خودشون رو میندازن،اونوقت توقع دارند احترامشونم نگه داریم،
مادرشوهر منم سر بچه اولم خیییییلی دخالت می‌کرد جوری که می‌گفت اینو بده به من برو یکی دیگه برای خودت بزا،
خدا لعنتش کنه یادم میوفته ناراحت میشم خیییلی اذیتم میکرد

اینه میگن نوه از بچه عزیز تره .دوسش داره بهش احترام بزار چند روز اینجاس

تحمل کن خواهر این مشکل هممونه
خوبه که از شهر دیگس
مال منی هرروز میاد خونم