۶ پاسخ

منم دیگه نمیکشم...واقعا انگار انرژیم ته کشیده...

واااای آره ک این روزا بگذره واقعا بچه داری سخته من کم آوردم دیگه

برا دتدون آسیاب و نیش

منم شرایطم مث تو پسرم کم خوراک بهانه گیر کل خونه بهم میذیره بشدت وابستس شوهرمم ی روز درمیان میاد خونه ن‌اون میتونه استراحت کنه ن کمکم کنه از شدت پا درد کمر درد نابود شدم

وااااای چقدر شبیه منی منم دقیقا وضعیتمون همینه

چرا جواب های منو نمیدی نازنین. چیزی شده؟؟!!

سوال های مرتبط

مامان پَناه مامان پَناه ۱۶ ماهگی
پ.ن:درد و دل
این روزا هنوزم مول دوران بارداری و یکسال گذشته بشدت افسرده و خسته ام
انقد خسته و دل مرده ام این موقع شب دارم گریه میکنم
نمیدونم شاید عجیب بیاد ولی من انقد دلم برای خونه ساکت و تنها موندنم از صبح تا شب و بودنم با همسرم تنگ شده ک میخوام بمیرم
روزا میگذره من هر روز متنفر تر از دیروز میشم از خودم و از همسرم از دخترم
روزا میگذره من هر روز بیشتر از دیروز میفهمم دخترمو دوست ندارم و دلم نمخادش
ناشکری نمیکنما ولی دست خودم نیست انقد غرقم تو ناراحتی و افسردگی و شکستن قلبم که خدا میدونه
انقدر همه وجودم درد میکنه انقد چشام و بدنم درد میکنه دلم میخواد فقط جیغ بکشم انقد جیغ بکشم تا بالاخره همه چی اروم شه
حسرت روزایی ک دوتایی بودیم داره خفم میکنه
بعد این همه پیش تراپیست و دارو مصرف کردن هنوزم هیچ انرژی ندارم هیچ ذوق و شوقی برای ادامه زندگی ندارم ،
هیچوقت فکر نمیکردم قبول کردن نگه داشتن بچه اونم ب اصرار و فشار همسر و خانواده خودم همچین روزایی برام بسازه
ی جوریی از این روزا و زندگیمون متنفرم که میتونم بالا بیارم
نمیدونم شاید عجیب باشه ولی من دلم خودم و همسرم و خونه اروممونو میخواد،روزایی ک بدون دغدغه و ارومی داشت طی میشد
روزا میگذره من ی وقتایی به نبودم دخترم فکر میکنم ک اک نبود همه چی مثل قبل بود
حقیقتا دوست نداشتنشم ی جورایی بهم حس عذاب وجدان میده
نمیدونم باید چیکار کنم