بعد از بیست ماه!!! بریدم دیگه سر خوابوندن پسرم
یکساعت و نیم نان استاپ تمام نرده های تخت رو پا کوبوند لگد زد نق زد جیغ زد تحمل کردم آخرش دیگه نتونستم یه هوار زدم گذاشتم رو پام دو تا تکون دادم خوابید🤐 چشونه بچه های این دهه؟!؟ چرا نمی‌ذارن مادر اهلی بمونه اخه🤕🤕 به باباش گفتم امشب دیگه نمیتونم اینجا بمونم خوابید پیشش تنها اومدم رو تخت مون تا صبح میخام بکپم پانشم👍

من که روانی ام از دستش
باباش می‌خوابه کاری بهش نداره ولی تا تخم چشم منو بیرون نیاره ول نمیکنه هرچی بی محلی میکنم و خودمو به خواب میزنم(( بعد از تلاش های فراوان که خواب نمیره))
بعد من دار و هوار میکنم بخاطر چشمم چون عمل شده نباید ضربه ببینه همسرم میگه چرا داد میزنی

میام پدر دختر تنها بزارم برم بیرون بخوابم و اونم بازی کنه و پدر هم بخوابه...جیغ و فریادش بیشتر میشه که چرا مامان میره
یعنی سر هر خوابیدن این بچه من یه دور مشکل روانی پیدا میکنم

منم از دست کاراش روانی شدم همش میگم میخوام مادر شادی باشم ولی پسرم نمیزاره انقدر که اذیتم میکنه با نق هاش با گریه هاش لجبازی هاش با نخوردنش با همه کاراش

شما شربت اهن چن سی سی میدین ب یچه ۱۹ماهه

خانوما ی سوال

😂😂🤣🤣😂😂🤣😂😂😂😂 سلام از یک مامان وحشی ب تو

الهی منم اینجورم...

قطره ملاتونین بده خوابش تنظیم شه به مدت یک هفته