مامانا من دیگه باید چیکار کنم بچه هام غذا بخورن هرچی درست میکنم می‌زارم جلوشون اصلاااااا خسته شدم به قران دریغ از یه تکه تو ذهن کنم خودمم می‌خوام بدم دهنشون قفل میکنند

من بچه های شمارومثل بچه های خودم میبینم قبلاخیلی خیلی بدغذابودن بایدمیکس شده میدادم اگرذره درشت میرفت دهنشون عوق میزدن همیشه گرفتاربودم ،بنظرم چندماه دیگه ناخوداگاه مثل بچه های من درست بشن ،منم همیشه غصه میخوردم نکنه مشکل بلع دارن ولی شکرخدابهتردن ولی درکل شکمونیستن خیلیزودسیرمیشن میان وعده هم صبحهاکه اصلانمیدم فقط شبااگه بخان گاهی وقتامیدم بایدصبرت بیشترکنی

شیر خشکی ک دکتر بهشون داد هم نمیخورن؟

از شانست بچه هات بدغذا دراومدن . چقدرم سخته این قضیه . خواهرشوهر من بچه هاش دوقلو بودن هفت ماهه بدنیااومدن زیر یه کیلو بودن فکر نمیکردیم بمونن ماشالله انقدر زیاد شیر میخوردن به غذاهم که افتادن انقدر تپل شدن همینجوری غذا میریخت تو حلقشون اونام میخوردن چجوری ماشالله انقدر تندتند وزن میگرفتن الان دوازده سالشونه خداحفظشون کنه الان یادم میفته میگم خوشبحالش چقدر خوبه مادر دغدغه غذا خوردن بچه رو نداشته باشه .مال منم همینه همض با غذا دنبالشم نتیجشم ریخت وپاش خونه و اعصاب خرد خودم و شکم گرسنه بچه

اقد غذا نده شیر نده تا بالاخره گرسنه بشن منم اقد به بچم شیر ندادم غذا ندادم تا گرسنه شد خودش تقاضا کرد منم بهش غذا دادم چنان خورد که لذت بردم

عزیزم میگم بچه هات راه افتادن مستقل اگه افتادن از کی؟

خودتم بشین جلوشون بخور
تایم غذا ی ما همگی باهم میخوریم

پسر منم غذا میزارم جلوش چپه میکنه نمیخوره باید خودم بدم میگم نکنه همینطوری عادت کنه خودش نخوره