۴ پاسخ

بیمارستان با اینکه شرایطش سخته ولی همه چیز تخت کنترل هست‌‌. به خودتون استرس ندید.‌شاید خونه میموندید شرایط بدتری واستون پیش نیومد. به خدا توکل کنید

وای منم بخاطر خونریزب ۱شب زایشگاه بودم بدون همراه و گوشی واقعا پیرشدم اون شب هیچوقت هیچوقت بمیرم نمیرم بیمارستان

‌انشاالله که سلامت و تندرست برمیگردی خونه.توکل بخدا

الهی عزیزم چقدر بد خدا به جفتتون سلامتی بده گلم

سوال های مرتبط

مامان رایان مامان رایان ۲ ماهگی
پارت 2تجربه 36هفتگی
شوهرم گفتم کیک و ابمیوه و اب گرف نشستم خوردم ب زوراشتها نداشتم اصلا رحمم و کمرم و زیر شکمم خیلی درد داشت هی میومد میرف میگفتم باخودم امشب زایمان میکنم بعد یادم افتاد دکتر گفت بالا اگ زایمان کنی بچه تا 1ماه میره دستگاه استرس کشیدم کمی از کیک و ابمیوه خوردم راهی طبقه بالا اتاق معاینه شم بعد نوار قلب گرفتن گفتن بعد گفتن بیاااونور ان اس تی بده بردنم اون یکی اتاق دوباره نوار قلب گفتم مشکلی هست گفتن نه دوباره 25دقیق اونجا بودم بعدش دکتر اومد گف برو دوباره مایعات بخور بیا گفتم چرا اخه چیشده گف نترس ها ضربان قلب بچت بالاس اگ پایین نیاد باید بستری شی رفتم دوباره اب معدنی بزرگ و کیک ب زور خوردم و برگشتم دوباره نوار قلب گرفتن تا 20دقیقه قلبش تند میزد ولی بعدش اروم شد دکتر اومد گف مرخصی گفتم چیشد مردم از نگرانی گف هیچی خداروشکر ضربان قلبش نرمال شد .خلاصه تعریف این داستان این بود ک دیشب فقط الکی استرس کشیدم یه تجربه بود خواستم ثبت کنم اگ کسی بود مث من شاید بهش کمکی شه و استرسی ک من کشیدم اون نکشه ....