باورت میشه منم نابودم مخصوصا من دوقلو دارم تا به بدبختی یکی رو میخابونم اون یکی بیدار میشه بخدا این یک ماه شبا اصلا نخوابیدم
خونه خودمم کمکی هم ندارم خیلی سختمه دعا میکنم ی دو ساعت بخابن ک منم بخابم
عزیزم همه اینیم منم دستم کمرم پاهام درد میکنه چاره نیست بلاخره باید خودمون بچمون بزرگ کنیم تا کی بقیه کمکی بدن
بااینکه بچم کولیک داره اصلا اصلا شبا نمیخوایه ۱۱ شب بیدازه تا ۸ صب
عزیزم من دوماه خونه مامانمم بودم خونه خودمم یه شهر دیگه اس اینجا کسی ندارم از یکشنبه آمدم خونه خودمم اولش خیلی میترسیدم همش میگفتم نمبنونم ولی الان دیه راه افتادم کم کم شوهرمم شبا خیلی کمکم میکنه به نظرم راحته که
مادر من کلا دو شب داخل بیمارستان پیشم بود. بعد که برگشتیم با اینکه همسایمه روزی یکی دو ساعت نهایتش میومد پیشم. فقط دیگه خودم بودمو شوهرم که البته ۸۰ درصد خودم بودم چون شوهرم باید پنج صبح میرف سرکار. یکم بزرگتر که بشه بهتر میشه نگران نباش. اما اگه سعی نکنی خودت از پسش بربیای همش سختت میشه. و رابطت با شوهرتم میریزه بهم
منم همینم.
از نگاه پریای ۵۳ ساله نگاهش کن..
ی زندگی اروم داری با چندتا بچه.
ک اینجور چیزا از روش رده شده خیلی وقته و دیگه اصلا مهم نیس...
اینا گذراس..
زندگی اونقدرامجدی نیس ...
ب اخرینچیزیک با خودت میگفتیواز پسش برنمیامو بر اومدی فککن
ماه اول خیلی سخته چون خواب شب ندارن بچه ها.یکم بیان بالاتر بهتر میشن.من ماه اول دخترم تا صبح بیدار بود و کولیک داشت ی سره جیغ میزد و ریسه میرفت خودمم ب شدت حالم بد بود زایمانم طبیعی و هزار تا عوارض برام داشت ولی خداروشکر گذشت.الانم سخته ولی ب نسبت ماه اول خیلی بهترم.امید داشته باشه ک بچه تو هم خوب میشه و تنهایی از پسش بر میایی
منم تا ۵۷ روزخونه مادر و مادر شوهرم بودم
منم پیش مامانمم و واقعا کمک خیلی زیادیه واسم
همش میترسم میگم چجوری برم خونه ی خودم شوهرمم اکثرا نیستش اگه هم باشه خیلی بلد نیست بچه نگه داره
نمیدونم خودمم موندم چیکار کنم
مامان من ۱۳روز پیشم بود.. بعد اون هرروز و شب بغلمه چی بگم پس فقط باید راه برم بخوابه دیگه وقتی میرم تو جام نمیتونم دراز بکشم انقدر درد داره بدنم
اولش سخت رفتم خونه خودم تا یک ماه سخت شیرین خستگی تازگی عجیب بودن هیجان اصلا تمام حس جهان با هم تجربه کردم ولی یاد گرفتم راحتر شدم
منکه تو این هشتاد روز شاید ده روزش خونه خودم بودم
عزیزم عادیه دخور منم اینجوریه حتی بدتر امکان دار ۴۵ صبح بخوابه امکانم داره نخوابه مثلا دیروز کلا نخوابید
ولی خوب سعی کن کنار بیای با این روال زندگی چون اینجوری رابطخ زناشوییت به هم میریزه
منم بچه اولم خونه مامانم بودم تا ۷ ماهگی خواهرام و مامانم کمک کردن این یکی ۱۰ شب پیشم بودن ولی احساس میکنم تنهایی خیلی راحت ترم هی کسی نیست بگه بچه چرا گریه میکنه نکنه چیز خرابی خورده نکنه خراب بغلش کردی کاری چیزی کردی خودمو خودم وقتی صبرمم رفته بالا تا ساعت ۴صبح بچمو بغل میکنم راه میبرم وقتی میزارمش دستام بی حس میشن دیگه ولی اصلا غر نمیزنم تازه نازش میکنم ولی بچه اول بااین که همه کمکم میکردن همش غر میزدم بخاطر گریه هاش
خدا حفظ کنه مادرتو 💚 من تو این صد و شش روز حتّی یه شب هم کسی نبوده بچّه مو نگه داره ... خودمم و خودم .
خداروشکر کن عزیزم
این روزها هم میگذره
بخدا قسم دختر من اصلا شبا خواب نداشت تا ۸صبح بیدار بود
الان ایقدری خوب شده خداروشکر میکنم
درسته سخته ولی میگذره
خدا کمکت کنه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.