پسرم اصلا از بازی کردن خسته نمیشه واقعا کلافم کرده من خودم باهاش بازی میکنم خودش تنهایی کلی بازی میکنه باباش زیاد خونه نیست ولی اگه یکم خونه باشه این هی میره میگه بازی کنیم واینا بعد امشب هی گفت بابا باهام کاردستی درست کن واینا رفت پیش باباش اونم بعضی وقتا یه نگاش میکرد واگرنه تلویزیونم میدید بعد دیدم پسرم هی دلش گرفته سر چیزای بیخود گریه میگرد گفتم از چی ناراحتی اولش گفت خصوصیه بعد که اصرار کردم گفت تو گوشی بهم نمیدی میدونم این بهاته بود بعد گفت بابام باهام بازی نمیکنه کاردستی درست کردم بعضی وقتا یه نگام میکنه دلم بحالش سوخت و رفتم باهاش کاردستی و اینا درست کردم ولی واقعا ادم خسته میشه اینقد بخوای وقت بگزرونی باباش فقط جمعه ها اونم از عصرش خونست تا شب فرداش باز سرکاره خستست نمیدونم چیکار کنم احساس میکنم نه خودم نه پدرش زیاد حوصله بازی نداریم شماها چطورید؟ هی احساس میکنم اعتماد بنفسش نابود میشه

۲ پاسخ

اینجوری که میگی شما براش وقت میذاری خوبه دیگه من همونم وقت نمی‌کنم. بچه های الان انرژی شون تخلیه نمیشه هر چقدر توی خونه بازی کنن باز نیاز دارن به تحرک بیشتر و بدو بدو. اگر باباش بیشتر خونه بود بنظرم خیلی بهتر بود چون بچه ها با پدر که وقت میگذرونن خیلی بیشتر بهشون گخوش میگذره اگر امکانش هست شوهرت بیشتر وفت بذاره و زودتر بیاد خونه. اگر نه برای هر روزش یه برنامه بیرون از خونه بذار.باشگاه بفرست پسر همسایه مون هر روز میره ورزش . سه‌روز ژیمناستیک سه روز فوتبال. مدرسه هم که میره دیگه قشنگ‌خسته میشه

دقیقا مثل من حوصله بازی ندارم پدرش ام صبح تاشب تو مغازه است منم دلم ب دخترم میسوزه اینقدر میریزم تو خودم فکر میکنم اعصابم نمیکشه همش میگم چرا زود ی بچه نیوردم همبازی شه خیلی فکر میکنم این روزها دیوونه شدم‌.

سوال های مرتبط

مامان A.s مامان A.s ۵ سالگی
سلام خانما راهنمایی کنیت من نوزادم شش روزه دنیا اومده پسرم خیلی زیاد دوسش داره شدیدا یعنی جوری که با بوسای مدامش کلافمون میکنه هی میگه بده بغلم و اینا ولی رفتاراش تغییر کرده عصبی شده مثلا زور میزنه دندوناشو فشار میده جیغ میژنه تا حرف میزنه باهامون همه کاراشو به من میگه باید فقط مامانم بیاره برام منم جلو روش به نینی محبت زبانی یا بوس نمیکنم ولی خب بچه خودتون میدونید خیلی مراقبت میخاد هی لباس عوض کن شیر بده عاروق بزنه تا میخابه هم همش میرم دور آرتین ولی شب که میشه یجوری میشع بداخلاق میشه وسیله پرتاب میکنه منو باباشو میزنه گوش نمیده با لج و فشار حرف میزنه من خیلی طاقت میارم ولی گاهی واقعا دعواش میکنم آخه اگه زیاده روی کنم بهش محبت کنم خیلی سواستفاده میکنه آرتینی که قبلا همش کمکم میداد همه کاراشو میکرد الان همش میگه فقط مامانم مامانجون هم هیچی نیاره دیروز تاحالا هم هی میگه نینی رو باید بدی بازی کنم هی بیدارش میکنه امشب دره بالکن باژ میکرد میگفت گرممه اصلا یه کارایی میکنه دست نینی رو میگیره دلش هم نمیاد فشارش بده به خودش فشاااار میاره یکم کمکم کنید خواهش میکنم کامل برام توضیح بدید چیکار کنم واقعا اینکه میگن جلوش اهمیتی به نینی نمیدیم یعنی چی آخه مگه میشه بحرحال بچس باید مدام دورش باشی و بغلت باشه راهنمایی کنید میترسم پسرم این رفتارا روش بمونه