سلام عزيزان
من يه مادر بينهايت خسته ام
دخترم شديدا اذيت ميكنه وًشيظونه اصلا هم خواب نداره
انرزيش خيلي زياده
وقتايي كه بازي نميكنه همش در حال نق زدن و گريه كردنه
دكتر هيچ راه حلي بهم نداداز وقتي بدنيا اومده كسي را نداشتم كه نيم ساعت هم بگيرتش
واقعا بدن و روحم كم آورده
اصلا نميدونم ديگه چكار كنمً

منم همینطور هیچکس کمکم نمیکنه بعضی وقتا کم میارم داد میزنم سر دخترم

مثل اینکه او این‌سن اینطوری میشن پسر منم کلا چسبیده ب من و گریه میکنه و نق میزنه تا اوایل هفت اهگی خوب بود فقط بازی میکرد اما الان هم ب شدددت بازیگوشه و هم اینکه مثل چسب بهم چسبیده منم دست تنهام شوهرم یک هفته کامل سرکاره هیچ کسی هم ندارم

عزیزم بیخود ک نیست میگن بهشت زیر پای مادراس ،خداقوت بده هیچوقت ناشکر نباش چند وقت دیگه برای همین روزا دلت تنگ میشه

دقیقا منم بچم یکسره در حال گریه کردنه و خیلی وابسته ام شده و بغلی شده ینی باید ۲۴ ساعت دراختیار باشم تنها نیستی منم هستم

عزیزم پسر منم از روزی که به دنیا اومد خیلی اذیتم کرده تا سه ماه ۱۲شب تا هشت صبح گریه میکرد بعد دیگه روزا گفتن کولیکش خوب بشه تموم میشه رفلاکسش خوب بشه گریه نمی کنه چند دیقیه پیش اونقدر اذیتم کرد با خودم گفتم خدا یا چرا من یروز خوشی ندارم چرا این بچه ماموره به شکنجه من مثل کسی که نفرینش کنن بگن خیر نبینی به خدا روز خوش و شب خوش ندارم