۶ پاسخ

دختر منم 6سالشه خیلی میترسه از همه چی از اینکه تنها باشه تنها بره دسشویی چه شب چه روز نمیدونم چیکار کنم🥺

عزیزم دختر منم چند شب پیش اینطوری شد زدم گوگل زده بود بچه از سن 3سال و نیم به بعد کابوس دیدناش شروع میشه هرچی در روز ببینه ذهنش مشغول کنه ممکنه تو خوابش بیاد همین کارتن های معمولی که پویا میزاره هیولا ی بد داره اینا ممکنه بیاد تو خوابش بعد زده بود که اگه به زبون میاره که میترسه مثلا تو یک آبپاش آب کن بهش الکی بگو محلول جادویی هست بپاش رو تشکش بگو دیگه هیچ چیز بدی جرات نمیکنه بیاد سمتت چون این محلول جادویی هست بهش نگو نباید بترسی و اینا چون هیچ درکی از نباید نداره

حرزامامجواد بگیر اروم میشه بالا سرش قران بزار نونو ونمک بزاربالاسرش بهش دست نزنن چهارقل وآیت الکرسی هم بخون

از ۶ماهگی جدا میخوابید الان یه مدته بیدار میشه میاد کناررمن یا با ترس بیدار میشه گریه میکنه

ترسشو توابنمک درست کن بریزتوماهتابه متوجه نشدی گوگل نوشته

بالای سرش یه ناخن گیر گوچک بذار یا زیر بالش جایی ک‌دست نزنه بهش یا یه قیچی‌کوچک پلاستیکی نباشه

سوال های مرتبط

مامان قندعسل مامان قندعسل ۳ سالگی
سلام مامانهای مهربون لطفا هرکسی تجربه داره بیاد منو راهنمایی کنه
پسرم 3.5 سالشه دخترم 3 ماه خیلی بد قلقه همش در حال گریه هست و با کوچک‌ترین صدا بیدار میشه
پسرم هم من سعی میکنم باهاش وقت بگذرونم نقاشی کنم آب بازی کنم ولی واقعا کشش ندارم دیگه کارهای خونه غذا درست کردن رسیدگی به بچه بی‌خوابی شبانه
از یه طرف هم پسرم خیلی به ابجیش گیر میده با اینکه من اصلا عکس‌العمل نشون نمیدم ولی تا میبنه خوابه سریع می‌ره بالا سرش خم میشه توی صورتش جیغ میزنه دخترمم از ترس شروع میکنه گریه کردن یا تا میبینه خوابهای صداش میزنه میگه باید بیدار شه
توی خونه همش بهم چسبیده دستشویی میرم بدو میاد پشت در
دیشب موقع خواب خیلی گریه میکرد که تنهام نزار میدونم ترس از دست دادنم رو داره ولی نمیدونم باید چیکار کنم واقعا کم آوردم باباشون هم تمام شیفت سرکاره مجبوره اضافه کار بیاسته تا بتونیم جوری که بچه ها میخوان زندگی کنیم ولی خودمم دیگه کشش ندارم آرزو یه خواب راحت دارم خواهر شوهرم وقتی باشه پسر بزرگه رو نگه میداره میبره پیش خودش وی دلم میخواد یکی دخترم رو بگیره پسرم رو ببرم پارک ببرم فروشگاه