این عروسکش رو آورد از توی کمدش داد به من
منم براش لالایی میخوندم و عروسک رو ناز میکردم یهو پستونکش رو گذاشت دهنش و دراز کشید 🥹🥰🤭

تصویر
۸ پاسخ

🥺🥺😍😍😍

عزییییزم ❤️❤️❤️❤️

ماشا۶ الله منم یه دختر دارم خیلی برام عزیزه هرچی غم غصه دارم وقتی دخترم میبینم فراموش میکنم🌹🥰

ای جااااان دلم چقدرجانا ما شیرین قندعه🥹😍
ماشاالله باشه خداحفظش کنه گل دختر 😚🩷

اوخیییی

الهی
منم این عروسکو دارم از بچگی😁🐣

ای خدا عزیزم . خدایا این مرحله هنوز برای دختر من قفله خودش بخوابه ایشالله زود باز بشه

ای جونه دلم ماشالله🥺❤️🌿

مقالات مرتبط

از چه سنی می‌توان به کودک کیوی داد
از چه سنی می‌توان به کودک کیوی داد؟
از چه سنی می‌توان به کودک توت فرنگی داد
از چه سنی می‌توان به کودک توت فرنگی داد؟
از چه سنی می‌توان به کودک گوجه داد
از چه سنی می‌توان به کودک گوجه داد؟
از چه سنی می‌توان به کودک کاکائو داد؟
از چه سنی می‌توان به کودک کاکائو داد؟

سوال های مرتبط

مامان شکلات تلخ🍬🍫 مامان شکلات تلخ🍬🍫 ۱۵ ماهگی
شیشه شیرش رو اورد داد دستم شیر میخاست شیرشو دادم اومدم نشستم اینم اومد سرشو گذاشت الان دیدم رو پای من خابیده😕❤️
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان محمد مامان محمد ۱۴ ماهگی
سلام مامانای عزیز ، پسرم یهو با دندونش نخ عروسکو کشید نتونستم از دهنش دربیارم قورتش داد نگرانم براش ضرر داشته باشه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان مهیار مامان مهیار ۱۴ ماهگی
توی نوزادی هر کاری کردم پسرم پستونک نگرفت الان دو روزه پستونکش رو تو وسایلش دیده و میگره..به نظرتون اجازه بدم همینجوری بمونه؟یا پستونکش رو وردارم ؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان یاسین مامان یاسین ۱۳ ماهگی
تا یه ماه پیش میگفتم الکیه که میگن پسرا مامانی هستن
چون پسر من با باباش هم خیلی خوب بود دقیقا به اندازه ی من ذوقش رو داشت و بغلش میرفت و بی تابی می‌کرد وقتی نبود
الان یک ماهه که به شدت مامانی شده 🥲🥹😍
دلم می‌خواد بخورمش
وقتی میشینم هرجا باشه سریع میاد پیشم سروش میزاره رو پام میخوابه و و با دستش زانوم رو ناز میکنه 😭🥲🥲
یا ازم میگیره بلند میشه محکم بغلم میکنه سروش میزاره رو شونم
امروز نشسته بودم داشت بازی می‌کرد منم داشتم با دوستم تلفنی حرف میزدم
یهو اومد پیشم دستکم گرفت کف دستکم گذاشت رو صورت خودش بعدم سریع صورتش رو گذاشت رو دستم حالت خوابیده گرفت و لم داد بهم که نازش کنم 😭😭خدایا
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان سید مهدیار💚 مامان سید مهدیار💚 ۱۵ ماهگی
وااییی خدایااا از دست این بچه
عدس و ماش توش اب ریخته بودم کذاشته بودم رو سینک یهو دستشو دراز میکنه میریزه رو خودش اینقدر گریه میکنه😭😭😭اندازه یه مشت تو دهنش بود بیشترشو بیرون اوردم یه چند تایی رو خورد
زمین پر آب شد
پر عدس و ماش😭😭داشتم جمعشون میکردم همینجوری میومد دونه دونه برمیداشت میخورد
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان شاهرخ مامان شاهرخ ۱۷ ماهگی
تو این سن طریقه خوابوندن بچتون به چه صورته ؟ من که بغل میگیرم لالایی میخونم میخوابه یا که رو تخت کنارش دراز میکشم بغلش میکنم اونم با دستام بازی میکنه و لالایی با گوشی یا خودم میخونم میخوابه شما چطور؟
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان دلوین مامان دلوین ۱۳ ماهگی
مامانا این دوتا قطره رو میشه توی یه روز به بچه داد؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آرش و رستا☺️ مامان آرش و رستا☺️ ۱۵ ماهگی
منو این همه خوشبختی محاله🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹
دخترم یه یک هفته ای هست که شیر میخوره بعدش میغلته می‌ره اون ور شوهرم آروم آروم میزنه به پشتش با خودم لالایی براش می‌خونیم و می‌خوابه خیلی خیلی کم پیش میاد رو پا بخوابه بیشتر روزا که میخواد بخوابه رو پام تکونش میدم
بچه های شما چجوری می‌خوابن؟؟؟من فکر میکنم رستا میخواد دیگه یواش یواش مستقل بخوابه که اینجوری می‌کنه
اینم اضافه کنم که رستا خانوم به شدت وابسته به گهواره بود اینجوری بود که هر جا می‌رفتیم گهواره رو با خودمون می‌بردیم حتی برای چند ساعت
ولی ۹ماهه که شد به روز زد به سرم و گفتم که گهواره رو ترکش میدم و دو روز طول کشید تا ترک کرد الآنم دعا کنید عادت کنه خودش بخوابه 🫶🫶🫶🫶
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان محمد مهدی مامان محمد مهدی ۱۲ ماهگی
خانما یه تحربه جالب شاید یه سریا بگن توهمه ولی من با گذشت این چند سال هنوز اون لحظه رو یادم نشده
مادر بزرگم برج ۷ سال ۹۹ فوت کرد دو هفته قبلش تو خونه باهم تنها بودیم تو خونه یه سکوتی بود منم کنار مادر بزرگم نشسته بودم یهو دست راستشو گذاشت رو دست چپم گفت اگه من مردم غصه نخوری اونجا گفتم مادر این چه حرفیه حرفای خوب خوب بزن بعد دوهفته پر کشید همون دست چپم جایی که مادربزرگم دستشو گذاشته بود شروع کرد به داغ شدن گرمای دستشو رو دستام حس میکردم شبانه روز حتی خواب شبو ازم گرفته بود بیتابی میکردم واسش سر خاکش خیلی خیلی گریه میکردم خاطره هاش منو میسوزوند همون لحظه که سر قبرش بودم فک کنم روز سومش بود انگار چهرشو دیدم که دوتا دستاشو مقابل لپام گرفته ولی نه اینکه دستاشو روی صورتم حس کنم انگار یه فاصله ای داشت گفت مادر انقدر بی تابی نکن دورت بگردم از اونجا کمی اروم تر شدم بعد روز هفتم دیگه اون حس از روی دستم برداشته شد ولی گاهی یهو به یادش میفتم و گرما رو رو دستم البته با شدت کمتر حس میکنم مثل همین چند دقیقه پیش که این موضوع رو به هوش مصنوعی گفتم و یه سری تو ضیحات داد و این شعر و واسم فرستاد🥲🥲🥲🥹🥹🥹
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان نورا♥️ثنارحمانی مامان نورا♥️ثنارحمانی ۱۵ ماهگی
دخترم پیش میره . این نامه رو برا باباش نوشته 🤭🤭
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان 💞عطرا جونی💞 مامان 💞عطرا جونی💞 ۱۵ ماهگی
یکسال از زندگیت گذشت 😊
یکسال بزرگتر شدی ☺️
امیدوارم تمام سال‌های عمرت رو به بهترین شکل بگذرانی چه من بودم کنارت چه نبودم 🥺
تولدت مبارک جیگرگوشه مامان 😍🥰😍🥰😍
تو امید زندگیمی تو تموم ناامیدی ها🥹🥹🥹
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان بردیا مامان بردیا ۱۵ ماهگی
خانما اینکه بادوم رو توی ماست میریزم به پسرم میدم اشکالی نداره؟ خاصیتش از دست نده یهو
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان نی نی🤗💕 مامان نی نی🤗💕 ۱۶ ماهگی
مامانا
پسرم رو ۳روزی میشه از پستونک گرفتم
ولی این دو روزه ک انگشتش رو می زاره توی دهنش و گاز میگیره ممکنه بخاطر دندون باشه
یا بخاطر پستونکه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان شکر پنیر مامان شکر پنیر ۱۳ ماهگی
https://t.me/babyfood_momybahare


امشب تو استوری های الهه آقایی یه مطلبی رو دیدم که چون خودم تجربه داشتم گفتم براتون بگم …
در مورد حرف زدن بچه ها … اینکه داستانی رو بعد از ما تعریف کنند یا اکر جایی رفتیم حسشون رو بکند و از همه مهم تر اگر مورد آزار قرار گرفتند بیان و بگن …

دختر من یکساله است من از همون ماه اول چون تنها بودم تو بزرگ کردن دخترم براش حرف می‌زدم می‌بردمش جلو پنجره و هر چیزی که می‌دیدم رو تعریف می‌کردم داستان و کتاب زیاد براش می‌خوندم و هر چیزی رو با آهنگ براش تعریف می‌کردم و موقع حمام و تعویض پوشک هی می‌گفتم اعضای مختلف بدنش رو و وسایل آشپز خانه و خانه مثل ماشین ظرف شویی یا کابینت یا هود و … رو براش تعریف می‌کردم که چیه و چه کار بردی داره …

اگر کودک شما در بیان احساسات خودش در بیام آزاری که دیده یا در بیان چیزی که می‌بینه حس می‌کنید ضعیفه از همین فردا براش این شیوه رو پیاده کنید خیلی جواب می‌ده …

برای بچه های زیر ۲ سال سعی کنید خیلی چیز ها رو با آهنگ بگید تاثیر بیشتری داره

#تجربه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان دیارا مامان دیارا ۱۵ ماهگی
امروز سخت ترین روز عمرم بود . یه بسته قرص ژلوفن روی کمد بود دخترم . پا روی عروسکش گذاشت و رفت بالا برداشت . ونشست همونجا همه رو. از جلدش بیرون در اورد . دقیق یادم نبود که چندتا از قرص ها رو استفاده کردم . اما دیدم یدونش نبود از قرص ها . و دخترم. داشت با دهنش مزه میگرفت تارسیدم دهنش چک کردم خبری نبود از استرس مردم . زنگ زدم اورژانس گفتن بایدبیاری معدشو شست شو بدیم . ازیطرف به همسرم خبردادم کلی دعوام کرد. و این بین دوست جدیدم که همسایمون بود . گفت دخترت بیار اینجا پیش ما حالش بد شد میبریش . و خدا روشکر هیچ گونه علائمی دخترم نداشت . شب که شوهرم اومد خونه منم بچمو مرتب چکرمیکردم . اخر شوعرم قرصو داخل کشو کمد دید 😑😑😑قشنگ امروز پیر شدم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر