۱۸ پاسخ

فقط ماماااانم دردش ب جونم فقط کمکم میکنه و اصلا دخالت نمیکنه و حس ناکافی بودن بهم نمیده🥲🌱🌱🌱🌱

گو خور زیاده اعصاب منم خورد کردن لاشیا

دقیقا مادرشوهر من امروز موقع درآوردن کاپشن بچم هی میگه مراقب باش گفتم خودم پوشوندمش خودمم درآوردنشو بلدم
یا بچه رو میخواد بده ب شوهرم هی میگه مراقبش باش اینطوری بغلش کن

امشب انقد بهم گفتن گرسنس گرسنس هی گفتم شیر دادم خابش میاد مگ میفهمیدن ینی انقد بدم میاد هم نظر میدن

عزیزم منم چون بچه اولم هس اوایل واقعا همممه بهم این حسو میدادن جز مامانم ولی رفته رفته خودم همه ی کاراشو انجام دادمو دیگ اجازه ندادم

دایه مهربان تر از مادرن

اخخخ واقعا منم کفری میشم وقتایی ک خانواده شوهرم میان بچمو صاحب میشن هرکاردلشون بخاد میکنن روانی میکنن ادمو بابا من خودم میدونم بچم قلقش اینه

عزیزم وقتی میگن چیزی نگو و کاری ک خودت صلاح میدونی انجام بد

وای پریروزا من یه جایی بودم پیرزنه هفت پشت غریبه نمیذاشت من پتو بندازم رو دخترم میگفت زیاد کیپش نکن هر گی گفتم بابا دختر من سرماییه زود سرما میخوره ولم کن .میگفت اگه تو دوتا بزرگ کردی من ۷ تا بزرگ کردم .
خو چه ربطی داره؟همه اون ۷ تا شکل هم بودن ؟

اوف دقیقن 😑من مادرشوهرم تو این هوای سرد همش میگه چرا انقد بچه رو میپوشونی😐

واقعا کاش بفهمن نباید تو هرچی دخالت کنن

منم مادرشوهرم همچنین آدمی هست میگه پارچه نذار رو سر بچه آخه من میدونم بچم اینطور آروم میشه همچین آدمایی خیلی ....مهم نباشه برات بقول شوهرم بگو باشه و کارخودتو انجام بده مردم زر گفت زیاد میزنن

کلا همینه دوست دارن تو همه چی دخالت کنن از نوع زایمان گرفته تا اسم و .....
یه کوشت در یکی دروازه

نه عزیزم بزرگترا یه چیزایی میگن که واقعا تجربه هست . اینجور مواقعه فقط گوش کن از اون گوش در کن که بی احترامی هم نشه. اینقدرربمن چیز میگن من نمی‌شنوم کارم به جایی رسیده پدرشوهرم میگه تو به بچه نمیزسی پوست استخونه

عزیزم مردم کلا فکر میکنن اگه گوه خور بقیه نباشن میمیرن

ببخشید اینطوری میگم من بخدا از حرف بقیه و استرس کلافه شدم

موافقمممم

منم سر دختر اولیم همینجور بود همه اظهار نظر میکردن
سر دومی دیگه نزاشتم کسی حرف بزنه.
گفتم خودم میدونم باید چیکار کنم

👌👌😒

سوال های مرتبط

مامان کیاشا مامان کیاشا ۲ ماهگی
خدایی گریه میکنید سر اینکه چرا به بچتون نتونستید شیر خودتون و بدید؟؟
اصلا به هر دلیلی یکی شیرش کمه ،یکی شیرش دیر اومده بچه دیگه به شیشه عادت کرده ، یکی سرکار میره بچه بیشتر به شیر خشک عادت کرده و هزارن دلیل دیگه شاید خیلیامون نتونستیم شیر خودمون و به بچمون بدیم یکیش خود من ..
چرا فکر میکنید مادر شدیم همش باید احساس گناه کنیم ؟همش باید خودمون و سرزنش کنیم ، همش باید از خودمون رد شیم به خاطر بچه هامون؟
همین که ۹ ماه گذاشتیم تو شکممون رشد کنه و مراقبش بودیم همین که از وقتی به دنیا اومده خواب راحت نداریم همین که کل روز دنبال رفع نیاز بچهامونیم یعنی از خود گذشتگی یعنی مادری کردن ، دیگه اضافه کاری نکنید بابا
اول باید خودمون و دوست داشته باشیم چرا به خاطر عشق به بچه فکر میکنیم باید خودمون و نابود کنیم؟نه اینطور نیست برای خودمون باید وقت بزاریم به خودمون برسیم یه وقتایی اصلا با همسرمون عشق و حال کنیم بریم بگردیم بچرخیم ، چرا بچه به دنیا میاد دیگه به شکل و قیافه هامون نرسیم؟بعد گله کنیم شوهرم نمیاد سمتم شوهرم همش با دوستاشه …. خوب مشخصه وقتی ادم خودش برای خودش ارزش قائل نشه دیگرانم نمیشن
به نظر من بچه بیشتر از مادر از خود گذشته به مادر سالم شاداب خوش انرژی احتیاج داره
تا بچه نق میزنه شبا نپرید بغلش کنید بزارید گاهی پدرش بلند شه بهش برسه
من شوهرم اولا فکر میکرد بچه خیلی ساکته و نگهداریش راحته نمیدونست من همش بغلش میکنم سریع بهشمیرسم که گریه نکنه بیدارش کنه شبا
یه شب که بچه گریه کرد واقعا جون نداشتم بلند شم شوهرم تا صبح بغل کرد شیر داد پوشک عوض کرد خوابوند اروغ گرفت صبحش به کیاشا میگفت دیگه مامانت و اذیت نکنیا یه شب من نگهت داشتم فهمیدم مامانت و چقدر اذیت میکنی!
ادامه تو‌کامنت ...