سلام مامانا
زندگیم امروز رفته بود حموم، دلش نمیخاست بیاد بیرون بعد نیم ساعت به زور آوردمش بیرون، خیلی گریه کرد داد و بیداد و جیغ🫤
مغزم درد میکنه، به باباش میگم سرم درد میکنه، میگه سرت درد نمیکنه، مگه چی شده حالا🙁
کاش کلثوم اکبری بودم ساکن ساری🔪

باباهارو ول کنه
دیشب غذاشو نمیخورد دخترم عصبی شدم
میگ با زبون خوش حرف میزنن
میگم توام از صب تا شب با بچع سروکله بزنی غداشم نخوره میبینم چجور زبونت خوش میشه

اخ اخ امان از دست این جیغا. نمیدونم این چه مهارتیه ک همه بچه ها تو این دوره فقط جیغ بنفش میکشن جوری ک مستقیم فرو میره تو مغزت🫡

بابا ها گاون گاو گاووووووو مرتیکه دو دیقه مشارکت داشته تو تولید بچه میاد نظر هم میده