۶ پاسخ

حق با همسرتونه پسرمنم هرموقع خونشون باشیم لوس میشه و گریه میکنه

مامان بابا بزرگا لوس میکنن بچه رو
واقعا بچه من لجباز و لوس شده میره اونجا
اونجا ک میره پشتیوان زیاد داره تا ی حرف میزنه همه میگن چشم من ک دعواش میکنم یا ی چیزی میگم میگن چرا اینم لوس و پررو شده حرف گوش نمیکنه اصلا
ولی خونه خودم ارومه ارومه

صد درصد تاثیر داره ..دختر منم خونه مادر شوهرم اینا میره واقعآ خیلی بد شده اصلآ حرف گوش نمیکنه چون مادر بزرگ پدر بزرگش خیلی هواشو دارن هر چی بخواد سریع براش تهیه میکنن ...باباش میگه نزاریم بره ولی فایده نداره بازم میره

زه کم ارتباط تون رو کم رنگ کنید ولی کلا یه دوره ای تینجوری میشن

اگه با دلش زیادی راه میان اره شوهرت راست میگه دختر منم هروقت میره خونه پدرشوهرم اینها چون زیاد نازشو میکشن هرچی بخواد نه نمیگن اینجوری میشه

آره اونم هست دختر منم میرم خونه بابام پرو میشه
چون یدونه نوه
ولی خونه خودمون کاملا ب حرفم گوشی میده
گوش ام نده میگه ببخشید
وقتی زیاد خونه فامیل ها میرم بداخلاق تر میشه داعم نق میزنه ک چی و چی میخام
ولی خونه اروم
خودم چند ماه فهمیدم سعی میکنم کمتر ببرمش

سوال های مرتبط

مامان آرن و الا مامان آرن و الا ۳ سالگی
سلام خانوم ها من خواهرشوهرم یه پسر داره که الان نه سال داره قبلا که پنج یا شیش سالش بود اصلا نمیتونست تو موقعیت ها از خودش و وسایلش دفاع کنه و همیشه تو جمع دوستانه ، دوستاش ازش سواستفاده میکردن ، مثلا دوچرخه اش میگرفتن باهاش بازی میکردن اما اسباب بازی هاشون اصلا بهش نمیدادن ، خوهرشوهرم هم خییلی از این بابت ناراحت بود کلا شروع کرد بهش یاد دادن که نباید وسایلت هات بدی کسی ، وقتی پسرم یک ساله بود ، اصلا به کسی اجازه نمی‌داد که به پتو و وسایلش نزدیک بشن ، بعد هیییی خواهرشوهرم پسرش علیه پسرم می‌کرد، ببین آرن نمیده تو هم نده، خلاصه خیییلی رابطه اشون بد شده بود ،جوری که اصلا نمی‌رفتم خونه مادرشوهرم( خواهرشوهرم طلاق گرفتن و با مادرش زندگی میکنه) اما پسرم خیلی عمه و پسر عمه اش دوس داره ، همش دوس داره بره پیششون ، اما هر وقت میره چه پسرش خونه باشه چه نباشه ، اسباب بازی هاش از پسرم قائم میکنه ، یا مثلا ماشینش رو کمد باشه ، و پسرم داره میبینه که رو کمد ماشین هست میگه نه ماشین نداریم هییی بچهدام میگه عمه نیگا اینجاست ، هی اون اصرار میکنه چیزی رو کمد نیست ، خلاصه من اصلا پام اونجا نمیزارم از دست خودش و پسرش اما خانوم همیشه آخر هفته پسرش می‌فرسته خونه ام ، بنظرتون واکنشی باید چه جوری باشه
مامان قندعسل مامان قندعسل ۳ سالگی
سلام مامانهای مهربون لطفا هرکسی تجربه داره بیاد منو راهنمایی کنه
پسرم 3.5 سالشه دخترم 3 ماه خیلی بد قلقه همش در حال گریه هست و با کوچک‌ترین صدا بیدار میشه
پسرم هم من سعی میکنم باهاش وقت بگذرونم نقاشی کنم آب بازی کنم ولی واقعا کشش ندارم دیگه کارهای خونه غذا درست کردن رسیدگی به بچه بی‌خوابی شبانه
از یه طرف هم پسرم خیلی به ابجیش گیر میده با اینکه من اصلا عکس‌العمل نشون نمیدم ولی تا میبنه خوابه سریع می‌ره بالا سرش خم میشه توی صورتش جیغ میزنه دخترمم از ترس شروع میکنه گریه کردن یا تا میبینه خوابهای صداش میزنه میگه باید بیدار شه
توی خونه همش بهم چسبیده دستشویی میرم بدو میاد پشت در
دیشب موقع خواب خیلی گریه میکرد که تنهام نزار میدونم ترس از دست دادنم رو داره ولی نمیدونم باید چیکار کنم واقعا کم آوردم باباشون هم تمام شیفت سرکاره مجبوره اضافه کار بیاسته تا بتونیم جوری که بچه ها میخوان زندگی کنیم ولی خودمم دیگه کشش ندارم آرزو یه خواب راحت دارم خواهر شوهرم وقتی باشه پسر بزرگه رو نگه میداره میبره پیش خودش وی دلم میخواد یکی دخترم رو بگیره پسرم رو ببرم پارک ببرم فروشگاه