۹ پاسخ

بله گرفتم و دلیلشم مادرشوهرم بود هیچوقت نمیبخشمش با حرفاش کاراش منو دیوونه کرد هی میگفت بچه تورو نمیشناسه ، بچه بهت حس نداره باهات اروم نمیشه 🥲🥲

عزیزم شما باردار بودی؟

منم اوایل زایمان گرفتم اما خیلی زود خوب شدم دقیقا از موقعی ک بع پسرم شیر ندادم چون وقتی زیر سینم بود حالم بد میشد

منم گرفتم همچنانم دارم روانشناسم رفتم ولی متاسفانه به روش روانشناسی توی ایران هیچ اطمینانی ندارم بخاطر همین حرفاشونو نمیپذیرم و روم تاثیر نداره فقط میرم که بگم بیا روانشناسم رفتم فقط سعی میکنم به نهال فکر کنم که نباید افسردگی من ضربه بهش بزنه همش میگم اینجوری بمونم بچم داغون میکنم خدای نکرده خیلی سعی میکنم تحمل کنم ولی بعضی وقتا از دستم در می ره و یه صب تا شب گریه میکنم زندگی جدید مسئولیت مادر شدن سرکار نرفتن یه زن خانه دار شدن قبولشون خیلی برام سخته بهش فکر میکنم اشکم میریزه

من ۴ماه
اولاش ک برا چاک دیوار هم گریه میکردم شدید
بعد این درست شد
همش استرس داشتم بچم حین خاب طوریش بشه واسه همین تا صبح بیدار میموندم همین بیخابی بدترم کرد
همسرم صبح میره عصر میاد این تایم تنها میشدم ک همش حس میکردم یه چیزی تو خونه هست😂سایه میدیدم
میترسیدم موقع خاب پشتمو بکنم به بچم فک میکردم یه چیزی میاد سمتش اک روبروش نخابم🧟‍♂️
این شد ک بند و بساطمو جمع کردم رفتم خونه مامانم موندم دوسه ماه

منم بعد زایمان دقیقا شبای اول همش گریه میکردم بشدت از بچه دارشدن پشیمون بودم زایمان سز شدم بشدت دردناک بود برام نه اینکه خودمو لوس کنم واقعاااااا وحشتناک دردداشتم پاهام ورم کرد تو بیمارستان بعدشم ک مرخص شدم تاچندروز ورم داشتم ک از بیمارستان زنگ زدن حالمو پرسیدن چون خطرناک بود بیحسی از کمر شدم ک زد ب سیاتیکم تا ۴۰روز لنگ لنگ راه میرفتم انقدر درد داشتم دردا میریخت تو باسن چپم من لنگ میزدم وای یاداوریشم بده😭😔 بیخوابی شدید درد شدید دوری از همسر کارای خونه و...... بچه ک بزرگتر شد خوابش تنظیم شد دردای منم تموم شد ب بعدش زندگی برام راحتتر شد افسردگیم خوب شد

مامان سامیار بی بی زدی چیشد باردار بودی یا نه؟

من بله گرفتم ۴روزبعدزایمانم دختربزرگم ابله گرفت وتادوهفته پیشم نبود.واقعا همین الانم که یادم افتاداشکم دراومده.وقتی خوب شد واومدتوخونه به مرورزمان بهترشدم وهمش کارم شده بودگریه.چون رفت پیش مامانم.اونم اومده بودازمن مراقبت کنه ولی مجبورشدبخاطردخترم رفت

اره من گرفتم شدیدا گرفتم کل دوره افسردگیم پیش مادرم بودم اون با محبت زیاد تونست کمکم کنه بعدش که رفتم خونه خودم بازم گرفتم چون تو شهر غریب تنها بودم شبو روز فقط گریه بعدش دوباره عید شد رفتم پیش مادرمو مسافرت بهتر شدم

سوال های مرتبط