والا اراد اصلا این جوری نیست اگه ۳ ۴ ساعتم پیشم نباشه هم اصلا براش مهم نیست میره خونه مادر شوهرم
رادین هم همینجوره و نمیدونم باید چکار کرد
فکر کنم تا دو سالگی کار خاصی نمیشه کرد باید باهاشون بسازیم و به نیازشون پاسخ بدیم
منم همین مشکل دارم صبح تاشب بهم چسبیده شبم که باباش میاد بازم به من چسبیده
تا دو سال حقشه کنارت باشه ولی من یک ساعت میدادم شوهرم میبردش بیرون ولی وقتی میامد خانه بدتر میچسبید
فعلا خیلی کوچیکه برزگتر شد بزارش مهد
پسر من بهباباش وابسته هست حتی نمیزاره دستشویی بره گریه میکنه باهاش باید بخوابه
برا منم همینجوری بود ولی خب حق داشت چون دوشب بستری شدم و بچمو ندیدم. نمیدونم چجوری نگهش داشتن بچم عادت داشت زیر سینه میخابید. بماندکه چه صدمه روحی خوردیم.ولی خب الانا دیگه دسشویی دنبالم میادمیگه منم جیش دارم بیام جیش کنم ولی من درُ براش بازمیزارم میگم همینجابازی کن زودی میام. دیگه تااین میادکفش بپوشه کلابپوشه من رفتم وبرگشتم دیگه ترسش کمترشده یکی دوروزه میگم پشت پنجره وایسا نگاکن زودمیام دیگه دنبالم نمیاد سرویس توحیاطه سرده خیلی سخته زمستون
کلاسهای مادر و کودک
منم همینقد وابستس
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.