دیشب شب خوبی داشتم.با اینکه یه کوه ظرف شستم.اما با همسر فیلم دیدیم و تموم شد باز گفت بیا این فیلم هم ببینیم و البته من وسطاش خوابم‌برده بود😅 رز هم سروقت خوابیده بود و‌ تا ساعت پنج و نیم برای شیر بیدار نشد.
وقتی شیرشو دادم گوشی رو برداشتم و بله....
باز هم مامانی که عذاب وجدان داره برا زدن بچه چندماهه.
بدتر از اون مامانایی که میان دلداری میدن...عیب نداره، تو ربات نیستی...تو هم ادمی...پیش میاد...بچه تو هسچکی به اندازه‌تو دوست نداره!
باز کسایی که میان از خودشون مثال میزنن! منم بچه م نصف شب بیدار شد غذا میخواست زدمش! هییییچ عیبی نداره.
چرا عزبز من.عیب داره.خیلی هم داره.نه تنها بچه ماهه که فقط پناهش مادریه که میزنش سرش داد میزنه! بلکه بچه بزرگتر هم زدن نداره.
جالب اینا رو‌هم میگیم میگن تو خوش و‌خرمی! تو زندگیت به راهه.
والا کسی بوده تو گهواره از حاملگیش تا نه‌ماه بعد زایمانش رنج خانواده شوهر و خود شوهر رو دوش بکشه غیر من؟
کسی بوده که روز سوم زایمانش مادرشوهرش دعوا راه بندازه از خونه بره بیرون پشت سرش به شوهرش بگه؟و هزار مشکل دیگه...
هنوز درد اون شبی که گریه افتادم رز ترسید تو تنمه! که این چه کاری بود؟
بعد شما میزنید؟میگین هم عیب نداره؟
یکی دیگه بود میکفت به بچه م محل نذاشتم! بچه چندماهه! بهش توجه نکردم تا خودش اومده سمتم.
اگه خونتون مرتبه، اگه مهمونی میدید انواع غذا و دسر درست میکنید.اگه میرید سرکار ولی تاب و تحمل گریه بچه رو ندارید و اعصابتون نمیکشه میزنیدش بدونید راه رو اشتباه رفتین.
بد نیست چندتا پاد ک ست گوش کنید و کتاب بخونید اینقدر روی رفتار اشتباهتون ماله نکشید.

۱۸ پاسخ

دقیقا درست میگی
بچه ها حق انتخاب ندارن ما خواستیم که بیان
و در قبالشون مسئولیم
و حق نداریم بهشون ظلم کنیم
هرچقدر خسته باشیم هیچ توجیهی برا تنبیه کردن بچه وجود نداره

منم دست تنها تو شهر غریب با بچه ای که کولیک شدید داشت و خواب اصلا نداشت و همسری که سه ماه جای خوابشو جدا کرد چون میترسید از قبول این موضوع که پدر شده سر کردم
انقدر پسرم شب تا صبح و صبح تا شب گریه میکرد که اگر مامانم نبود عملا نمیتونستم بزرگش کنم
از درد زایمانم و مشکلات جسمی بعدشم نگم برات....
پس منم هروقت پسرم بیدار میشده و گریه می‌کرده باید میزدمش؟!عجب ادمایی پیدا میشنا
وای من حتی صدام بلند نشده برای آراد
اصلا دلم نمیاددددد
آخ که دوست دارم اون ادمای به ظاهر مادرو ببینم و حسابی لهشون کنم😒😒😒زورتون به بچه میرسه ؟
اه عصبی شدم

وقتی خوندم قلبم درد گرفت چون تا الان نشنیدم کسی بزنه مگه هستن کسایی که دست رو بچه بلند کنه😢😢😢😢

با تک تک حرفاتون موافقم... ولی چه خوبه که بچتون سر وقت میخوابه و تا پنج و نیم صبح شیر نمیخواد... من ۸ ماهه که هر شب وقتی بچم میخوابه آرزو میکنم نیم ساعت بعدش بیدار نشه و بتونم یک ساعت بخوابم... هر چند نیم ساعت نیم ساعت هم که تا صبح بیدار میشه اول بوسش میکنم بعد بغلش میکنم و سعی میکنم بخوابونمش... اما قطعا من خیلی برام سخت تره که انقدر آرامشم رو حفظ کنم و عصبانی تا شما...

منم سعی کردم بچمو اذیت نکنم با اینکه فشار زیادی بهم داره وارد میشه

موافقم با حرفات

با اینکه زندگیم بعد از بچه نابود شده و در آستانه طلاق هستم
انگشتم به ماهان نخورده
بمیرم براش دعواهای مارو دیده 💔

اینم ماله کشی دوستان

تصویر

من وقتی عصبانی میشم محکم بوسش میکنم اروم میشم

الهی بچه ی کوچیک زدن داره اخه ن زبونی ن حرفی 😞

وایییی خدا من گاهی فشار بهم اومده کنارش گریه کردم انقدر عذاب وجدان گرفتمم،نتونستم گریه مو کنترل کنم،چون واقعا زندگی سخته شوخرم نیست اصلا محبت نمیکنه و جای خوابش هم جدا کرده که بخوابه شبا چون خسته س و شغلش سخته

وای وای یه پست چند روز پیش دیدم مادر بچه رو سیلی زده بود بعد پدر بچه از این کار مادر عصبی شده بود که چرا بچه رو زده شب دعوا کردن و پدر یه سیلی به مادر زده بعد اومده میگه شوهرم بد و بیراه میده به شوهره که چرا منو زده بعد خودشم میگه بخواطر اینه بچه رو زدم بعد میگه حق با منه نباید منو میزد بعد زیرش اومدن بعضیا نوشتن آره عزیزم حق با توئه نباید میزدت تو عصبی شدی زدی چرا اون تو رو زده وای انقد زیر پستش چیزی به این خانوم گفتم یعنی انقد عصبیم کرده بود که نمیدونی اوووف😮‍💨😬🤦

وای حالم از دلداری دادناشون به هم میخورهههه
همش کامنت میذارن نه عیب نداره ما هم میزنیم!!!
خب تو غلط کردی با همون صاحب تاپیک
کاش یه آزمایش سلامت روان قبل از بچه دار شدن الزامی بود!!!

یه جایی باید زنجیره والدین سمی قطع بشه، امیدوارم ما قطع کننده این زنجیره باشیم نه بچهامون

متاسفانه این اپ بجای اینکه برای شیر کردن چیزای خوب و آموزنده باشه ،اما برعکسه !
من حق به اون مامانا نمیدم اما میدونی همه‌ی اون مامان باباها خودشون زخم خورده‌ی دوران کودکی خودشون هستن ،یادگرفتن که اینجوری بزرگ شن و بزرگ کنن .یاد نگرفتن که بیشتر از جسم بچه ،روح و روان بچه‌س که مهمه !مطمئنا خودشون خیلی گذشته سختی داشتن و الان که با بچه اینطوری تا میکنن اصلا متوجه کارشون نیستن

فاطمه رز هر چند ساعت یه بار برای شیر بلند میشه

اره من نه ماه بارداریمو ۶ ماهشو خونه مامانم بودم چون شوهرم و خانواده شوهرم باهام دعوا میکردن یه روز خوش نداشتم
روز ۵ زایمانم مهمون رفتم خونه مادرشوهرم هیچ کدوم آدم حساب نکردن منو پاشدم اومدم خونه مامانم دوباره قشون کشی کردن دعوا راه انداختن من ۱۰ روز هرروز توهین شنیدم بی احترامی کشیدم اما جیک نزدم
به منم همینارو میگن ولی کسی از عذاب وجدان یه مادر خبر نداره که از رو فشار روحی روانی داد میزنی سر بچه یا میزنیش دنیا رو سرت خراب میشه چیکار کنی ولی نمیشه آدم کم میاره

چقدر خوب حوصلت میشه آنقدر بنویسی

بابا ول کن این حرفا رو

سوال های مرتبط

مامان نازم مامان نازم ۱۳ ماهگی
بچه بیشاین بگین بچه های شما هم اینطوری هستن.
دختر من ۷ یا ۸ صبح بیدار میشه بیدار که شد شیر میخوره بعد من بلند میشم کار های خونرو انجام میدوم اونم پیشم من بازی میکنه بعد ۹ صبحانه میخوریم بهش یا تخم مرغ آب پز میدم یا فرنی یا ماست ونون اگه بخوره نخردهم هیچی بعد باز من کار خونه اونم بازی وگریه تا ساعت ۲که ناهار میخوریم بهش غذای سفره میدم اگه هم چیزی بود که اون نمیتونه بخوره براش یه چیز دیگه درست میکنم بعد ناهار یک ساعت نیم یا دوساعت میخوابیم بعد که بیدار میشه باز بازی میکنه منم کار خونه شام تا ۷ شب که باباش بیاد راستی قطره ها رو هم عصر با هم میدوم آهن و ویتامین با فاصله از شیر بعد ساعت ۹ شامپو میدوم حالا هر چی باشه ساعت ۱۰ میخوابه ماهم ساعت ۱۱ میخوابیم ولی دخترم کل روز خوبه جز شب که ۱/۵ بیدار میشه شیر میخوره می خوابه بعد یک ساعت دیگه باز بیدار میشه وتا صبح همینجوری هی بیدار میشه اونم با گریه شیر میخوره میخوابه تو طول روز هر وقت شیر بخواد بهش میدوم ولی متأسفانه یکی از سینه هام خشک شده و شیر نداره وفقط یه سینم شیر داره که اونم خوبه شیرش ولی نمیدونم باز شیرم کمه که دخترم هی شب بیدا میشه یا چی شیر خشک هم نمیخوره حتا شیر گاو هم گرفتم نمیخوره به نظر شما من الان چی کار کنم شب ها خوب بخوبه؟؟؟
مامان رز🌹 مامان رز🌹 ۱۴ ماهگی
صبح هنوز حتی چای نخورده رز رو بردم حموم.
البته که روتین صبحگاهی رز کامل انجام‌ شده بود.
بعدش توقع داشتم که بخوابه اما تا دوازده و نیم بیدار بود.
وقتی خوابید شروع کردم به گردگیری کردن، با مامانم تلفنی صحبت کردم‌و‌اون‌گفت رفته خونه فامیل دور که همسایه مونه.
دخترش که دو سه ماهی هست زایمان کرده اونجا بوده، ماشاءالله چه بچه ش سرحال، چه خودش چاق و سرحال...
مثه تو نبوده که به بچه ش هیچی نده!
میگه روزی دو سه بار آبجوش نبات میدیم.
بعد تو هیچی نده که این قند داره و...بچه همش دلدرده.
همیشه همین بوده.
نوجوون بودیم همیشه مقایسه بوده.
دقیقا هم‌ با همین خانواده.
خواهر بزرگم با دختر بزرگشون.
من با همین کوچیکه.
حتی سر کارکردنشون هم مقایسه داشتیم.
یادمه یه بار گفتم تو هی میگی دخترای فلانی...
خودش چی؟ مثل خودش باش تو هم.
خلاصه که از همه طرف حس ناکافی بودن‌
یه روز هم که داشتم خوب پیش میرفتم مامانم حس گل و بلبل داد بهم
اخر شب که داشتم گاز رو‌تمیز میکردم‌یاد پست مامان امیرعلی افتادم،
که هرکی بهتون حس ناکافی بودن میده رو حذف کنید.
دیدم چقدر درست بوده.
ما تو دنیای واقعی کلی بهمون این حس رو میدن، پس اجازه ندید تو فضای مجازی هم با روانتون بازی شه.
هرکی حس ناکافی بودن و مقایسه میده درجا حذفش کنید.
من همیشه اینجا سعی کردم رو باشم، حال نداشتم گفتم، قهر بودیم گفتم، خونه ام کثیف بوده گفتم تمیزش کردم گفتم.
هیچی کامل نیس دوستان.هیچی...
فقط بچه هاتون رو دعوا نکنید🥲
مامان دخترم مامان دخترم ۱۲ ماهگی
چند وقتی بود نمیومدم گهواره دیروز نمی دونم چی صد دخترم بیدار بود اومدم سر گوشی ، فقط از خدا ممنونم که اتفاقی برای بچم نیفتاد دیشب دخترم خیلی وحشتناک افتاد زمین اول سرش از پشت خورد توی کوسن مبل و از جلو افتا روی زمین داشتم سکته می کردم دخترم یه دفعه چشماش راست ایستاد یه‌ک فوت کردم صورتش شروع کرد گریه کردن تا چند ساعت گریه کردم خیلی از خودم بدم اومده لعنت به من ، خدایا ممنونم تو شب قدر دخترم چیزیش نشد نذر کردم قرآن رو ختم کنم ، خیلی شب بدی بود به هر جوری بود بیدار نگهش داشتم ولی خب از پشت سر نخورد زمین فکر کنم لحظه ای که از جلو افتاد هم سرش اول نخورد ، خیلی مراقب بچه هاتون باشید من اشتباه کردم بعد اون همه مدت تو بیداریش گوشی دست گرفتم ، واقعا هیچ چیزی از سلامتی بچه واجب تر نیست دیشب هیچی برام مهم نبود حرف ها رفتارها ی دیگران ، حتی به خدا گفتم جون خودمو بگیر ولی بچم چیزیش نشه الانم که دارم می نویسم گریه ام گرفته ، تو رو خدا مراقب بچه هاتون باشین 😭
خدایا ممنونم ازت