۹ پاسخ

اینجور مواقع یه نفس عمیق بکش بگو بچه هست جهش رشدی داره و یه وسیله اسباب بازی یا یه خوراکی بده دستش یا اگر فقط تورو میخواست زیر همه شعله ها خاموش کن بغلش کن تو اتاق باهم قدم بزنید یه شعری چیزی هم بخون

هعی دقیقا پسر منم از یه طرفم شلوغ شده

تو مادر خوبی هستی هیچ وقت عذاب وجدان نداشته باش،کار که من میکنم وقتی پسرم بهم میچسبه میرم باهاش بازی میکنم حتی اگه کار داشته باشم ول میکنم میگم اینم یک سال دیگه این رفتار داره حالا یک سال من دیر تر کارهام انجام بدم هم خودم آرومم هم پسرم بیشتر وقتا که خوابش بیاد یا گرسنه یا تشنه باشه بیشتر بهم میچسبه سعی میکنم ببینم چی نیاز داره بهش میدم اروم تر میشه. یک بار امتحان سخت نگیر کار خونه همیشه هست.

عزیزم بچه یسال هست بخدا ک اکثرا همینجور هستن همه مامانا شرایط شما رو دارن ببین همه شون همگفتن ک مثل خودت هستن
این دوران شیرینی ک بزرگترا میگن همینه
ما درک نمیکنیم چندسال دیگه ک بچه کوچک نداشتیم تازه میفهمیم ک چ بی اعصاب اون دوران گذراندیم 😂😂😂
یعنی خودمم همینجورم
باور کن اصلا حوصله بچه ندارم بعضی وقتا دلم میخواد یکسال نبینمشون😂

حس میکنم از روز اول اینطوری خودتون خواستین بهتون بچسبه، من دخترم بشدت مستقله الهی شکر، گاهی اوقات میچسبه بهم ولی یه نیمه خسته میشه میره

پسر منم اینجور میکنه . میخواد بیاد بغل . واللت میگن تا زیر ۲.۵ سال باید بی درنگ خولسته بچه ها رو حواب داد. من اینجور موقع ها بغلش میکنم تا نخواد بیاد پایین هم بغلم میمونه. اکثرا میخواد بیاد بغل بالا باشه ببینه دارم چکار میکنم. باخاش اشپزی میکنم ظرف میشورم جارو میکنم اتاق وجمامیکوم یه دل اون دیگه. کثیف کاری داره ولی عوضش گریه نمیکنه . عذاب وجدان نمیگیرم.
عوضش به خودم هدیه میدم یا یه چیز کوچیک که دوست دارم برای خودم میخرم یا یکی از کارها رو از ایست کا ام حذف میکنم میذارم برای همسرم. اینجوری حالم خوب میشه

پسر منم همینه همش گریه میگه بغلم کن منم خیلی عصبی میشم و عذاب وجدان میگیرم هیچجوره سرگرم نمیشه همش بهونه گیری میکنه

دختر منم اذیت میکنه میریزه من جمع میکنم خسته شدم بغل نمیخواد

یه خوراکی بده دستش سرش گرم بشه یا کاراتو یه کم بذار کنار بشین کنارش، گناه دارن بخدا، پسر منم دیروز بیچارم کرد بعد فهمیدم گشنش بودا

سوال های مرتبط

مامان پـسَـری❤️👶 مامان پـسَـری❤️👶 ۱ سالگی
سلام ماماناکسی بوده بچش عین من باشه؟ این بچه از روز اول ک بدنیا اومد تاالان ک 15ماهشه ی روز بدون گریه نگذرونده ینی صب ک بیدار میشیم گریس مدام تااخرشب ک بخابیم دیگ دق کردم بخدا من هیچ خاطره خوبی از هیچ تاییمی ازش ندارم ازبس بچه بدی بود واسم یکسره گریه و نق زدنه اصلا انگار دوس داره واقن روانی شدم یوختایی ب حدی از عصبانیت میرسم ک سرمو دستمو میکوبم درو دیوارو داد میزنم غذاشو میدم شیر میدم میبرم پارک میبرم تو جمع خرید هرچی ک فکرشو کنید بازی میکنم ولی اصن انگار ن انگار فقط باید گریه کنه واقن دیگ بریدم هیچ احدی درکم نمیکنه هیچکس هیچکسم نیس ی ساعت نگرش داره من ی نفس بکشم با چشمای کورشون میبینن اذیت میکنه بچه بدیه ولی ی درصد حق نمیدن و این منو عذاب میده!! من دیگ نمیدونم چیکارکنم کی این بچه میخاد خوب شه؟؟؟ دیگ پیرشدم واقن حس میکنم ی روانیم داد میزنم ی وختایی دیگ جوری میرینه ب اعصابم ک دست میخام روش بلند کنم اخه این چ شانسه من دارم چ بختیه اخه😭😭😭