۲۶ پاسخ

ای جانم قدمش مبارک باشه ایشالله زیر سایه پدرو مادرش بزرگ بشه این گل دختر

ای جان خدا حفظش کنه زیرسایه پدر و مادر بزرگ شه
چقدر به این جمله هایی که نوشتین احتیاج داریم چقدر قوت قلب دادین و از استرس هامون کم کردین ممنون ازتون تنتون سالم
برعکس بعضیا که فقط ناله میکنن و به آدم استرس میدن

انشالله بسلامتی منم امروز زایمان دارم برام دعا کن

مبارکه خوش قدم پر برکت باشه براتون

عزیزم مبارکت باشه انشاالله بسلامتی باشه ..
لطفا دعا کن تودلی منم سالم وسلامت وبه موقعش بدنیا بیاد

مبارکا باشه به سلامتی و تندرستی

ای ننهههه مبارکککک😍🫧🩷🩷

مبارکه میشه بگی کدوم بیمارستان رفتی

مبارکه عزیزم😍❤️

مبارکه عزیزم کدوم بیمارستان بودین

قدمش مبارک باشه منم اومدم برا سزارین برام دعا کن خیلی میترسم

خیلی خیلی مبارکه

❤️😍😍😍😍 مبارکه عزیزم قدمش پر خیر و برکت

مبارک باشه عزیزم😍😍😍

مبارک‌باشه قدمش😍

مبارک باشه نیهان خانوم خوش اومدی بدنیا 🩷🩷🥹🥹

عزیزم چن هفته بودی کامل ؟کیسه آبت یهو ترکید؟؟بچه اولتونه

مبارکه باشه عزیزم

بسلامتی چند هفته زایدی

ای جانم....
چه ناااازه دخملیت💓💓💓💓

ای جااان😍😍

عزیزم ماساژ رحمی درد داشت؟؟

ای جانم ، آن شالله خدا بهت سلامتی بده تا بتونی این دختر گل رو که نعمت بهشتی هستش رو به ثمر برسونی عزیزم، خدا قوت

عزیزدلم به سلامتی،قدمش پر خیر و برکت مبارک باشه❤️❤️❤️کدوم بیمارستان رفتی؟

کدوم بیمارستان رفتین؟

من هنوزم هنوزم وقتی میرم سرویس درد دارم یه حالتی مثانم میسوزه

سوال های مرتبط

مامان نیلا مامان نیلا ۸ ماهگی
سلام مامانا تجربه زایمانمو میگم شاید به دردتون بخوره .
من چهارشنبه ۱۹ ام طبق انتی ۳۸ هفته و ۳ روز سزارین اختیاری شدم .
از ایتدا تو گهواره همیشه تجربه مامانارو میخوندم و با توجه به شناختی که از خودم داشتم سزارین و انتخاب کردم .
اول اینو بگم که من تا حالا اتاق عمل نرفته بودم و به شدت از همه چی میترسبدم در حدی که تمام بدنم میلرزید و هر مرحله که انجام میشد به خودم لعنت میفرستادم که چرا انقدر استرس داشتم .
ابتدا بردنم بلوک زایمان برای ان اس تی و ازمایش و سوند وصل کردن که واقعا وصل کردن سوند اصلا درد نداشت برای من سوزشم نداشت فقط حس ادرار داشتم که اونم بعد از ۲/۳ دقیقه از بین رفت .بعد که اماده شدم بردنم اتاق عمل بی حسی نخاعی برام انجام دادن که اون امپولی که داخل نخاع میزنن برای من اصلا درد نداشت و در حد یه امپول معمولی بود و اسمش از خودش ترسناک تر پس اصلا نترسید
بعد هم بی حس شدم و همینجوری که تو حال خودم بودم و داشتم با دکتر بیهوشی حرف میزدم صدای گریه دخترم اومد و شد زیباترین لحظه زندگیم وقتی صورتشو به صورتم چسبوندن بهترین لحظه ی عمرمو تجربه کردم . توی بیحسی اصلا درد و متوجه نمیشید اما حرکت و تکون و متوجه میشید که باز اونم ترسناک نیست اصلا
من خیلی سوسول و لوسم ولی واقعا تاکید مسکنم اصلا ترسناک نیست
خواستن بهم خواب اور بزنن تا کار بخیه هام انجام بشه خودم نخواستم و کل فرایند اتاق عمل و هوش بودم و باهاشون حرف میزدم .
مامان آیلا مامان آیلا ۱ ماهگی
من به انتخاب خودم رفتم دکتر خوب و بیمارستان خوب
بسیار از دکترم و بیمارستانم راضی بود خیلی تمیز دکتر با نزاکت و پرستار ها عالی بودن اما برسیم به خودم
اینکه من یازده سال قبل طبیعی آوردم و دو تا پشت سر هم طبیعی آوردم درسته اذیت شدم اما تمام دردش به قبل بارداری بود که اونم هی می‌گرفت و ول میکرد اما میدونستم تحمل کنم فکر. کردم اگر این بار سزارین کنم راحت ترم و کمتر درد میکشم اما چون اولین عمل زندگیم بود اینقدر از شب قبل استرس داشتم هی میگفتم حالا سرما خوردم حالا چه کنم تا اینکه بستری شدم و صبح اومدن سوند گذاشتن قسمت سخت اینجا بود احساس می کردم هی دستشویی دارم اما نداشتم دوم اینکه توی اتاق عمل از ترس همش میلرزیدم اشتباه کردمون سوزن بی حسی هیچ دردی نداشت و اینقدر عمل و دکترم خوب بود که آروم خوابیدم و چن دقیقه بعد بچه کنارم بود اصلا سردم نشد و عمل خوب بود اما چن دقیقه بعد فهمیدم کمرم درد می‌کنه یه سرم بهم وصل کردن که درد کمرم بیشتر میشد منو بلند کردن ریکاوری بعد آوردن بخش اما اینقدر درد داشتم که زایمان طبیعی هام برام هیچ بودن سرم ضد درد هم داشتم اما هیچ که هیچ
تا همین الان که اومدم خونه هم درد دارم و دارم میمیرم از درد عمل و راه رفتن و بلند شدن از تخت خیلی سخت تره تا زایمان قبلی هام اما واقعا اگر مجبور نیستید لطفاً اختیاری سزارین نکنید اگر مجبور هستید هم اصلا استرس نداشته باشید اتاق عمل عالیه ولی سختی راه رفتن هست که به شیرینی نوزادت می‌ارزد