خلاصهبهوش که اومدم برام سوند هم نزاشته بودن چون دکترم میگفت باعث عفونت ادراری میشه و لازم نیست…دیگ ظهر پرستارا اومدن زیرمو تمیز کردن و لباسامو عوض کردن و برام شیاف گزاشتن تخت و به حالت نشسته کردن و گفتن بیست دقیقه بشین تا بیایم ببریمت یکم راه بری…دیگ اومدن بلند شدم یکم راه رفتم…برای اولین بار یکم بخیه هام سوزش داشت اما دردش بازم قابل تحمل بود…خلاصه براتون بگم خداروشکر زایمان خوبی داشتم تجربه خوبی شد برام…درسته بدن با بدن فرق داره اما همه چی به آستانه تحمل درد خودتون بستگی داره…اصلا عمل سختی نبود برای من و درد زیادی هم نداشتم خداروشکر…مامانایی که زایمان سزارین در انتظارتونه اصلااااا و ابداااا استرس زایمان نداشته باشید چون اونقدر سخت نیست و اینو آدمی بهتون میگه که خودش ترسو ترینه😂😂اصلا وقتی از بیمارستان مرخص شدم به مامانم میگفتم الکی چقدر استرس کشیدم اصن عمل سخنی نبود…😂الانم که اومدم خونه تا یکم میبینم بخیه هام میسوزه یه شیاف میزارم اوکی میشه…خلاصه که سزارین بهترین تصمیم بود برای من البته…بعضیا هم هستن که همین قدر راحت زایمان طبیعی انجام و میدن و راضی ترینن…انشالله که همه مامانا راحت زایمان کنن و نی نیشونو بغل بگیرن🥹

۲ پاسخ

عزیزم بیمارستان و دکترت کی بود

ممنون کشه یکم بهمون آرامش دادی
راستی هزینه پمپ درد چقدر ؟
واینکه بعضی ها میگن پمپ درد باعث میشه چند روز سر درد ذاشته باشی چه درسته

سوال های مرتبط

مامان آیلا مامان آیلا ۲ ماهگی
من به انتخاب خودم رفتم دکتر خوب و بیمارستان خوب
بسیار از دکترم و بیمارستانم راضی بود خیلی تمیز دکتر با نزاکت و پرستار ها عالی بودن اما برسیم به خودم
اینکه من یازده سال قبل طبیعی آوردم و دو تا پشت سر هم طبیعی آوردم درسته اذیت شدم اما تمام دردش به قبل بارداری بود که اونم هی می‌گرفت و ول میکرد اما میدونستم تحمل کنم فکر. کردم اگر این بار سزارین کنم راحت ترم و کمتر درد میکشم اما چون اولین عمل زندگیم بود اینقدر از شب قبل استرس داشتم هی میگفتم حالا سرما خوردم حالا چه کنم تا اینکه بستری شدم و صبح اومدن سوند گذاشتن قسمت سخت اینجا بود احساس می کردم هی دستشویی دارم اما نداشتم دوم اینکه توی اتاق عمل از ترس همش میلرزیدم اشتباه کردمون سوزن بی حسی هیچ دردی نداشت و اینقدر عمل و دکترم خوب بود که آروم خوابیدم و چن دقیقه بعد بچه کنارم بود اصلا سردم نشد و عمل خوب بود اما چن دقیقه بعد فهمیدم کمرم درد می‌کنه یه سرم بهم وصل کردن که درد کمرم بیشتر میشد منو بلند کردن ریکاوری بعد آوردن بخش اما اینقدر درد داشتم که زایمان طبیعی هام برام هیچ بودن سرم ضد درد هم داشتم اما هیچ که هیچ
تا همین الان که اومدم خونه هم درد دارم و دارم میمیرم از درد عمل و راه رفتن و بلند شدن از تخت خیلی سخت تره تا زایمان قبلی هام اما واقعا اگر مجبور نیستید لطفاً اختیاری سزارین نکنید اگر مجبور هستید هم اصلا استرس نداشته باشید اتاق عمل عالیه ولی سختی راه رفتن هست که به شیرینی نوزادت می‌ارزد
مامان همتا مامان همتا ۱ ماهگی
تجربه سزارین (۵)
بعد مامانم و شوهرم خداحافظی کردن و رفتن مادرشوهرم موند پیشم که گفتن از ۱۱ امشب تا ۱۱ فردا باید هیچی نخوری سرم و همه چی رو وصل کردن و منم هیچ درد حس نمیکردم .ساعتای ۲و۳ صبح یه دردی مثل درد پریودی داشتم و قابل تحمل بود منم هر ۱۰ دقیقه پمپ درد رو فشار میدادم ‌ دیگه کم کم داشت دردم بیشتر می‌شد که گفتن اگر پاهاتو میتونی دولا کنی میایم برات شیاف میزاریم که پاهامو قشنگ جمع میکردم که اومدن شیاف گذاشتن درد داشتم ولی قابل تحمل بود مثل درد پریودی بود دیگه ساعت ۱۱ ظهر شد که گفتن چیزی میتونی بخوری چیزی خوردم و گفتن باید بلند بشی یکم راه بری .پرستارا اومدن کمکم کردن و من از تخت بلند شدم یکم سخت بود برام همش میترسیدم بخیه هام پاره بشه یا کاری بشم کمر خم راه میرفتم و یکم که راه رفتم گفتن برو دراز بکش دراز کشیدم و چیزی میخوردم دیگه هی سعی می‌کردم پاشم و زیاد راه برم تا سرپا بشم دردم قابل تحمل بود بیشتر از بخیه هام ترس داشتم دستشویی هم رفتم برا بار اول یه ذره سخت بود دیگه ۲ شب بیمارستان بودیم ظهر دکتر اومد گفت مرخصین .و اونجا هی میپرسیدن شکمتون کار کرده یا نه که من کار نکرده بود که یه شربت بهم دادن که همون روز شکمم کار کرد و ظهر مرخص شدیم اومدیم خونه و من رفتم دوش گرفتم و بخیه رو دیدم یکم برام سخت بود دیدنش همش میترسیدم که رفتم حموم و با شامپو بچه شستم و اومدن دراز کشیدم .
امیدوارم به دردتون خورده باشه تجربه زایمانم ❤️❤️
مامان مهراد مامان مهراد ۲ ماهگی
پارت دوم عمل سزارین


وقتی ب هوش اومدم دیدم دو نفر دارن منو ماساژ رحمی میدن چون حس داشتم درد اش فهمیدم درد داشت اما قابل تحمل بود بد اوردن تو بخش چون بیهوشی رفته بود درد داشتم پمپ درد نداشتم نگرفتم چون دکتر گفت خوب نیست دارو میده کنترل میشه که توی سرم ها مسکن بود شیاف زدن اروم شدم ی یک ساعت بد دوباره کم شروع شد که با تکرار کردن پرستار ها من چون ۱۲ ظهر زایمان کردم بچه چون بند ناف دور گردنش بود بردن گذاشتن تو دستکاه چند ساعتی ۱۱ شب بهم گفتن چیزی بخور اول که میایی فقط تشنه ایی ۱۱ شب اومدن گفتن نسکافه بخور کمپوت بد میام سوند در میاریم کمک ات میکنیم که راه بری اومدن بلندم کردن که قبلش شیاف زدم. اما موقع بلند شدن درد داشتم تا توالت رفتم اومدم بیرون لباس مو عوض کردن کمک ام کردن رو تخت نشستم کمک بهیارم عالی بود مهربون دوست داشتنی. شیاف زد برام مامانم بود بچه مامانم نگه میداشت فیلم برام گذاشتن که از بچه چطور مراقبت اولیه انجام بدم بد که صبح شد دکترم اومد چک کرد منو گفت مرخصی که اماده شدم برای خونه
مامان ماهلین مامان ماهلین روزهای ابتدایی تولد
سلام خانما خوب اومدم از تجربه زایمان سزارین ام بگم
دکتر من ۱ هفته قبل نامه بستری مو داد بعدم رفتم یدونه آزمایش دادم و رفتم پیش مشاور دکتر بیهوشی
من ۲۱ بهمن روز یکشنبه ساعت ۸ صبح رفتم بیمارستان
اونجا کاری بستری مو انجام دادم
و بعدم بیمارستان ولیعصر تبریز زایمان کردم
و بعد بهم گفته بودن از ۱۲ شب چیزی نخورم و بعد رفتم اتاقم اونجا اومدن برام سوند گذاشتن گذاشتن سوند اولش یکم درد داشت بعدش اومدن و منو بردن اتاق عمل ساعت ۱۰ بود که رفتم اتاق عمل و بعدش از آمپول بی حسی از کمر زدن که من هیچ دردی احساس نکردم بعدش پاهام که گرم شد زود شروع کردن واسه برش من حین عمل که حالت تهوع دست داد برام آمپول زدن و عمل شروع کردن و چند ثانیه بعد دختر قشنگم به دنیا اومد اون پاک کردن گذاشتن روی سینه ام و بعدش بخیه هارو زدن و یه ساعت بردن ریکاوری بعدش رفتم اتاقم درد داشتم برام شیاف گذاشتن بعدش چند ساعت بعد اومدن سوند در آوردن کمک کردن راه رفتم فقط اولین راه رفتن خیلی سخت ولی بعدش کم کم خودت می تونی راه بری و بعدش چند ساعت خودشون میان بهت سر میزنن و اگه درد داشتی خودشون شیاف میزارن برات اگه راه برین کم کم خیلی راحت میشه براتون و در کل بگم که اونجوری که میگن سزارین سخت نیست و بعد ۶ ساعت اومدن به من گفتن مایعات بخورم فقط یک روز اول سخت برات که اونم با شیاف می تونی درد تحمل کن و بعد از اینکه رفتین دستشویی بزرگ میگن که بهتون می تونید همه چیز بخورید و در کل که سزارین خیلی راحت تر از زایمان طبیعی است
مامان حامی مامان حامی ۱ ماهگی
سلام خانوما
من تازه وقت کردم بیام از زایمانم بگم بهتون 😄
اول از همه از خدا میخوام که همتون با دل خوش و سلامتی فندقتون رو بغل بگیرید 🥹
دوم اینکه من از اول قبل از اینکه باردار بشم میگفتم فقط طبیعی میخوام زایمان کنم ولی بعد بارداری و یه سری پرسیدن تجربه ها و تحقیق تصمیم گرفتم سزارین کنم و به نظرم بهترین تصمیم بود برای من
البته که بدن هر شخص فرق داره ولی من برگردم عقب هم باز سزارین رو انتخاب می‌کنم
صبح رفتم بیمارستان و چون من بیهوشی کامل رو انتخاب کرده بودم وقتی نرفته بودم اتاق عمل برام سوند رو گذاشتن
سوند اونقدر ها هم که میگن درد نداره فقط بدیش اینه هی احساس دسشویی داری و فکر میکنی داره در میاد 😕
بعدم که رفتم اتاق عمل و بیهوشی و زایمان تو ریکاوری که به هوش اومدم درد نداشتم پسرم رو گذاشتن رو سینم که شیر بخوره و سریع رفتم بخش اونجا هم دردم در حدی نبود که اذیت بشم با اینکه پمپ درد هم نداشتم
از راه رفتن هم بگم یه مقدار سوزش داری ولی نباید بترسی و تو ذهنت بزرگش کنی چون خودت که میای از تخت پایین و میبینی اونقدر هم درد نداشت دوست داری راه بری البته که خوب فشار میاد به آدم که طبیعیه
روز مرخص شدن از بیمارستان درد بدی اومد سراغم که گریه میکردم که راه حل اون درد هم شیاف دیکلوفناک ۱۰۰
ادامه دارد ...
مامان یارا مامان یارا ۱ ماهگی
پارت ۴ تجربه زایمان
ببخشید دیگه زیاد شد دارم با جزئیات میگم😁
من تمام وقت خواب بودم هی مامانم برام شیاف می‌ذاشت من می‌خوابیدم دردش اونقدر نبود که بگم غیر قابل تحمله واقعا با شیاف خیلی خوب بودم همسرمم رفت یارا رو دید برام عکس فرستاد دیگه خیالم راحت بود ولی بهش حسی نداشتم نمیدونم چرا 🥺 اینگار حس میکردم بچه خودم نیست
در کل همش خواب بودم تا شب که سوند رو برداشتن و گفتن پاشو برو دستشویی منم جیش داشتم دیگه تحمل صبر کردن نداشتم 😁 خیلی سخت بود پایین اومدن از تخت تا اومدم بشینم چند بار نفسم رفت مامانم با یه خانوم دیگه کمکم کردن سخت بود دو سه قدم اول ولی بعد کم کم خیلی بهتر شد
ماساژ رحمی ام فک کنم برام تو اتاق عمل انجام دادن چون اونایی که بعدا برام انجام دادن درد نداشت اصلا حالا نمیدونم ماساژ رحمی بوده یا نه ولی درد نداشت ساعت ۱۰ بود رفتم دیدن یارا رو پا وایسادن برام سخت بود مامانمم اجازه نداشت بیاد ولی حداقل نیم ساعت سرپا وایسادم کنارش صندلی نداشتن بی ناموسا برام ویلچرم نیوردن واقعا چرا😑
یارا خیلی گنا داشت به زور با دستگاه نفس می‌کشید منم کنارش اشک میریختم 🙃
فرداش که قرار شد مرخص شم خداروشکر سروپا بودم لباس پوشیدم راحت و صافم تونستم راه برم دردش فقط در حد یه پریود معمولی بود
یکم برای بالا رفتن از پله های خونه اذیت شدم فک کنم بخاطر همون تا شب درد داشتم که با شیاف قابل تحمل میشد
تا الآنم خداروشکر اصلا درد سزارین اذیتم نکرده امروز دیگه بی کمک میتونم از جام بلند شم بشینم سر سفره وکاملا حالم خوبه فقط درد وحشتناکی که دوسه روز داشتم بخاطر این بود که سرما خورده به پهلوم و وحشتناک یعنی وحشتناک درد میکرد نفس نمی‌تونستم بکشم یکم گرم گرفتیم و دوباره دوست عزیزم شیاف فعلا زنده نگهم داشته
مامان 𝑨𝒍𝒊🧸 مامان 𝑨𝒍𝒊🧸 ۲ ماهگی
🌸تجربه سزارین پارت پنجم🌸
همون موقع به خانم پرستار گفتم و اومدن دوتا شیاف هم برام گذاشت تا ساعت چهار اینا که وقت ملاقات تموم میشد با خانواده ام سرگرم بودم در اون حین بیحسی ام کامل رفت وقتی همه رفتن دردم شروع شد اما اونقدر که میگفتن و شنیدم بودم زیاد نبود واسه من مثل درد پریودی بود اما من پریودی های دردناکی هم داشتم خلاصه درد غیر قابل تحملی نبود با شیاف و سرمای که بهم وصل میکردن من اوکی بودم.خب شاید ساعت ده شب و باید یک چیزی میخوردم و از تخت میومدم پایین که قسمت سخت سزارین از نظر من فقط اون لحظه ای بود که خوابیده بودم و باید مینشتم لبه تخت این خیلی واسم سخت بود خلاصه با کمک همراهمیم بلند شدم نشستم لبه تخت یکم بابونه و نبات خوردم پرستار اومد سوند رو خارج کن اصلا درد نداشت سوزش هم نداشت من چون از وقتی از اتاق عمل اومده بودم تکون نخورده بودم و کلا به پشت دراز کشیده بودم موقعی که تکون خوردم و نشستم خون ریزی کردم همین باعث شد شکمم رو فشار بدن چون به دکترم سپرده بودم تو بیحسی انجام بدن که همین کار رو هم کرده بودن اینو یادم رفت بگم موقعی که میخواستم برم پخش از ریکاوری اونجا هم شکمم رو فشار دادن درد نداشت موقعی هم وارد پخش شدم فشار دادن چون هنوز بیحسی داشتم اونم قابل تحمل بود خب داشتم میگفتم چون خون اومد ازم پرستار چند بار شکمم رو فشار دادم خب واقعا دردناک بود اما چند ثانیه فقط دردش میشد