فکر کن با اون حال بد که به خاطر بخیه های طبیعیم نمیتونسم بنشینم و به خاطر سزارین اصلاااا نمیتونسم چپ و راست بشم از سه طبقه رفتم پایین و رفتم که شب همراه بچه ام بشم . پنج ساعت تمام روی صندلی نشستم و سیرش دادم و عوضش کردم و گذاشتم تو دستگاه دیگه جونم داشت درمیومد😭😭که گفتن بگو مامانت بیاد ولی بهش شیر خشک بده. این شد اول مصیبت من. از طرفی اوضاع جسمیم افتضاح بود . از طرفی پدرم درگیر سرطانه و برادرم اعتیاد داره و مستاجرن خانوادم اصلا وضعیت روحیم خوب نبود . مادرم شبا بیدارم می‌کرد شیر بده من بیدار نمی‌شدم حال روحی و جسمیم خوب نبود تا بیست روز اینطوری گذشت و پسر من دیگه سینه اکو نگرفت😭😭😭الان ۵۵ روزشه و وقتی سینه اکو می‌خواد بخوره زور میزنه گریه میکنه از خودم متنفرم که چرا بهش شیر خشک دادم نکنه بچه ام ضعیف بشه 😭😭😭نکنه زود رسد نکنه😭😭😭😭الکی به شوهرم و خانواده اش گفتم شیرم سنگینه که اینطور میکنه دکترم گفته نده دیگه شیرتو اما خودم دارم از عذاب وجدان داغون‌میشم😭😭از طرفی شوهرم ریزه است میترسم در آینده بچه ام ریزه شد بگن تقصیر توعه که شیر ندادی😭😭

اولا که شوهرت هم شیر مادر خورد بازم ریزی اینا ژنتیکی ربطی به شیر نداره بعدشم بدوش بریز تو شیشه از شیر خودتم بهش بده خشک هم بده والا اکثر شیر خشکی ها و نشون بهتر از شیر مادریاس

عزیزم چرا از هردو نمیدی؟
شیر خودت بده بخوره...اگر با سینه مشکل داره بدوش بریز تو شیشه یا قطره چکونه بده بهش
و کنار شیر خودت کمکی شیرخشک بده

گلم خیلی از بچه ها شیر خشک میخورن
پسر خود منم شیر خشک میخوره چون شیرم خشک شد
پسر داییم و پسر خالم هم شیر خشک خوردن الان ماشا الله مردی شدن واسه خودشون و هیچ ضعیف هم نیستن

عزیزم چقدر به خودت غصه الکی دادی، من از ماه 6 ام بارداری بیمارستان بستری بودم و زجر کشیدم قشنگ، تو ماه دوم بارداری هم جراحی کردم و 5 ساعت بیهوش بودم ، ماه 8 ام زایمان کردم ،با اینکه وحشتناک بد دردم و درد داشتم 10 ساعت بعد عملم راه افتادم یه طبقه رفتم بالا nicu، پسرم 2 هفته ان ای سی یو بود و من با کمر خم از درد سزارین می‌رفتم و می اومدم، بخاطر زردیش دکتر شیر خشک داد، و پسرم کلا دیگه سینه نگرفت،و شیر خشکی شد،هرکس هم میگه وای تو چه مامانی هستی، میگم به شما ربطی نداره 🥴 والا! خداروشکر هم خوب رشد داره و هم وزن گرفته، اصلاااا خودتو ناراحت نکن! ما هر کاری لازم بوده کردیم!

دیگه قراربوده چیکارکنی بااین همه سختی که کشیدی؟
واقعا بهت حق میدم که تامدتها یرات مرور روزی که گذروندی یخت باشه ونشدکه خاطره خوبی ازتولد پسرت داشته باشی،اما تودوبرابر همه سختی کشیدی بااون همه حال بد ودرد....
اصن به هیچ عنوان خودتو مقصرندون وبه خودت افتخارکن

عزیزم اصلا خودتو ناراحت نکن پسر منم از روز اول هر کاری کردم سینمو نگرفت روزای اول با شیردوش بهش دادم اصلا خودتو ناراحت نکن

اینکه موقع شیر خوردن زور میزنه هم واقعا همونه‌ احتمالا شیرت سنگینه یا جهش داره یا چیزی دیگه.من از روز اول به دوتا بچهام شیر خودمو دادم ولی پسر اولیم سریع سینه مو پس زد شیرخشکی شد.دومی هم خیلی اذیته.زور میزنه موقع خوردن.روزی یبار که شیر خشک میدم راحت میخوره.نمیدونم شیرم جهش داره که میپره گلوش یا رقیقه یا رفلکس داره

چرا همچی میندازی گردن خودت؟!!مگه اینهمهههه ادم همه شیر خود مادرو خوردن
من کلی شیر خشکی میشناسمم ماشالله

بعدشم شوهرت ریزه هست بچتم شاید همینطور خوب ژنشه دیگه
هرکی هم زر زدبگو هیکل پدرمادر بچه رو ببین ؟؟ژنه

دیگه

الکی سرزنش نکن خودتو مجبور بودی شیر خشک بدی
واونموقع بهترین کار شیر خشک دادن بود

مگه کسی دلسوز تر از تو هم برابچت هست؟؟؟هرکی هم هرچی گفت بگو من بیشتر نگران بچمم من بیشتر دوسش دارم
من بیشتر میدونم بچم الان چشه

چه فکرا کردی عزیزم پیش خودت.این فکرا طبیعیه چون هورمونات بهم ریخته.بعدشم ریز و درشت بودن خییلی ژنتیکیه.هرکار کنی ممکنه به باباش بره.