۱۴ پاسخ

ای خدا خب همه بچه ها دل دردن یه چیز طبیعیه
رابط سینه بگیر کم کم عادتش بده دوباده بگیره سینتو

پسر منم یک هفته سینه مو نگرفت ولی شیرم خشک نشد انقد بهش دادم الان دیگ فقط سینه مو میگیره ببین هروقت ک میخواستم شیشه بدم اول میگرفتم زیر سینم حتی پس میزد ولی ناامید نشدم یا مثلا کله شیشه شیرو میگرفتم رو نوک سینم تا چنتا میک میزد سریع سری رو مینداختم اونور سینه مو میزاشتم دهنش خداروشکر خوب شد

پودر شیرافزای گالاکتومید بخور،شیرت زیاد شه،کم کم قبول میکنه
ولی بنظرم الان که کولیک و رفلاکس داره شیرخشک مخصوص رفلاکس بگیر با شیشه شیر دکتر براون که ضد کولیکه

نبات بگیر نرم کن بزن به سینه ت خوب چرب کن بعد بده بخوره انقد اینکار تکرار کن میگیره انشالله سینه تو

من به دخترم ۳روز شیشه دادم چون هنوز شیرم نیومده بود الان بهش سینه میدم اصلاااا نمیگیره .هلاک میشه انقد گریه میکنه😮‍💨

والا دختر من بخاطر زردی بهش شیر خشک با شیشه دادم به تجویز دکتر چون شیر نداشتم دیگ نگرفت
الان با شیردوش برقی پرتابل میدوشم باشیشه میخوره

شیرت و دیگه نمیگیره چون میگی مقدارش هم کمه، شیرافزا بخور شیرت زیاد شه هربار ۵ دیقه هم مک بزنه کم کم زیاد میشه، شبا ک خوابه گشنه ش میشه سینه خودتو بده بعد کم کم روزا هم بهش بده شیرخشک و کم کن

برای افزایش شیرت هم پودر گالاکتومید بخور

رازیانه دم کن بده بهش

رابط سینه چیکو امتحان کن

دیگه نمیگیره بچه منم همینجوری شد

اول یکم بدوش تا شیرت به جریان بیافته اینجوری شاید راحت تر بگیره

دیگ نمیگیره خاهر منم مشکل تورو داشتم

منم شیشه دادم سینمو دیگ نگرفت مال منکه هنوز ۲۰ روزشه چه برسه دوماهه🥴

سوال های مرتبط

مامان فندوق مامان فندوق ۴ ماهگی
شوهرم خیلی کم حوصله و جو‌شی هست قبل بچه دار شدن تحملش، می‌کردم دعوا و بحث داشتیم ولی نه در حد الان و شرایط قابل تحمل بود. اما از وقتی بچه دار شدم هروز باهم بحث و درگیری داریم
با اینکه تو غربت بچه داری میکنم و قلبه بچه ام مشکل داره و شرایط روحی خیلی داغونی دارم شوهرم فقط به خودش و خوابش که بهم ریخته فکر میکنه هروز بچه ام که صدا میده غر میزنه و به من بد و بیراه میگه اونقدر حرصم داد که شیرم خشک شد 😭و بچه دو ماهه را از شیر گرفتم. بچه ام مریضی قلبی داره دکتر گفته نباید سرمابخوره ولی به حدی غر میزد که برگ چند روز خونه بابات تا من بخوابم و خسته شدم بچه ام را آوردم شهرستان با اینکه میدونست خونه بابام اینا خیلی ها میرن و میان و هوای شهرستان خیلی سرده و شرایطش خونه بابام خیلی بده ما را فرستاداینجا بابام خیلی سیگار میکشه ولی تو اتاق بچه ام نمی‌کشه سعی میکنه رعایت کنه ولی خوب تو اتاق های دیگه هوا آلوده هست چند روز پیش هم دست روم بلند کرد که گفتم چرا به بچه ام بد و بیراه میگی به نظرتون با همچین شوهری می‌ه ادامه زندگی داد؟ خیلی به این که لچه ام بی بابا بشه فکر میکنم و تحمل این شرایط هم برام سخته شما جای من بودید چیکار می‌کردید؟