۱۳ پاسخ

ربطی نداره من پسراولم تا ۲ سال و ۴ ماه شیر خودم رو خورد همیشه سرماخوردس.چون سیستم ایمنی بدنش ضعیفه

اصلااااا ربطی نداره تروخدا نزار با اینا اعصابت بهم بریزه
ما یکیو داریم ۲سال شیر مادر خورد مریضی بد گرفت پس ربطی نداره

ربطی نداره اونایی که میگن دشمنن میخوان آدمو شکنجه بدن بچه ام دنیا اومد تا حالا هر وقت میرم خونه مادرشوهرم یعنی تو هر چی بچه نظر میدن و دخالت میکنن از کوتاه کردن موهاش تا غذا خوردنش واقعا یه جوری رفتار میکنن انگار بچه ی من نیست اصلا دوست ندارم برم پیششون ولی شوهرم منو مجبور میکنه من از دست رفتارهایه مادرشوهرم و خواهرشوهرم شدم یه آدم‌افسرده

اصلا ربطی ب شیر خشک نداره پسر من شیرخشکی بود ولی پسر جاریم‌شیر مادر خورد اون همیشه مریض

اصلا هیچ ربطی نداره منم دخترم شیرخشک خورده شیر خودمو نگرفت خیلی قویه خداروشکر

تنها نیستی ازبس مادرشوهروخواهرشوهرعفریته گفته که خودمم باورشده بچه هام به خاطر شیرخشک خوردن همیشه مریضن انشالله به حق حضرت ابوالفضل و فاطمه زهرا زندگی این مادرشوهروخواهرشوهرم داغون شه

خدایی بخاطر چه چیزایی بخودتون عذاب وجدان میدید .

ای بدم از اطرافیان میاد
تف تو روح هر چی اطرافیان انرژی منفی ده

وااااای دقیقاهمه این موضوعومث پتک میکوبن توسرم بچه فلانی چاقه چون شیرمادرخورده بچه فلانی مریض نمیشه چون شیرمادرخورده

چه ربطی داره عزیزم
همه ی بچه ها مریض میشن
حالا یکی کمتر یکی بیشتر

ربطی نداره من دنیای شیر بودم ولی پسرم شیرمو نخورد شیر خشک خورد

ربطی نداره
من دخترم که شیر مادر خورده مدام مریضه
امروز میخوام ببرم پیش متخصص آلرژی
ببینم شاید آلرژی داره که همش مریضه

چه ربطی داره عزیزم
این همه بچه شیرخشک خوررن
مریضی برای همه بچه ها هست
حالا بعضیا بیشتر
بعضیا کمتر

سوال های مرتبط

مامان دوتا پسرام مامان دوتا پسرام ۲ سالگی
سلام و عرض ادب

اقا این بچه من بغلی شده چ‌خاکی ب سرم بریزم بخدا من فقط برای شیردادن‌و اروغ گیری بغلش میکنم یسره دهنش بازه بغلش میکنی ساکت میشه تو بغل میخابه رو زمین میزاری بیدار میشه
ینی من دوروزه نتونستم ب ارسلان طفلک صبحانه بدم همش شیر و کیک و موز بهش میدم صبحها بس ک این بچه نق نق میکنه یا شیر میدم یا جیش عوض میکنم یا اروغ میگیرم دو سه روزه ساعت یک و نیم ظهر وقت میکنم غذا درست کنم من همیشه غذام تا ساعت یک و نیم حاضر بودو خورده بودیم😕🥴
خدایی خیلی سخت داره میگذره بیشتر ازاین بابت سحته برام ک وقتی برای ارسلان نمیمونه هرچند ک خیلی خیلی خیلییی زیاد دارم تلاشمو میکنم ک براش کم کاری نکنم و وقت بزارم ولی بازم حس ناکافی بودن دارم🥲😕
حالا جدای از این همه ناله امروز وسط این درگیری هام داشتم به این فکر میکردم
که چقدر از زمانی که بچه دوم اومده عمیقا دارم احساس خوشبختی میکنم نمیدونم اونهایی ک تو شرایط منن هم همین فکرو میکنن یا نه
هیچوقت فکرشو نمیکردم بتونم کارای دوتا بوه رو هندل کنم
یا به سرو وضع زندگیم برسم من فکر میکنم ی خوبی که بوه پشت سرهم داره اینه ک تو ب بی خابی های شبانه عادت کرذی و الان بیدارخوابی برات سخت نیست و اینکه خیلی با تجربه تر از بچه اول شدی و میتونی راحت از پس کاراش بربیای و بیشتر از بزرگ کردن بچه سر درمیاری و بهت لذت میده ...بچه اول ادم همش در استرسه چون نابلده ..