۵ پاسخ

ما علاوه به بچه بیشفعال ظلم خدا که در حق ما کرده شوهر بی درک و فهم هس من تهش میگم باز این بچه اس ولی شوهرم چی که نه درک میکنه نه کمک که زندگی کمی بهتر بشه برام

خداقوت پهلون .مادرای مثل من شما وامثال ماواقعااجنگ روانی داریم طی میکنیم پسرمنم عین پرینازززز وخیلیییی پروووهستن اینا خیلی من تایپک نمیزارم ولی هروقت حرفای شمارومیخونم خودم مرورمیشم ازاول

عزیزم😔😔😔
میفهمم اذیت بچه سخته واقعا،اما نمیدونم ایراد از من یا آرسین؟؟
پسر من خونه بهم میریختا ،ایراد نداشت از پارسال ک از پوشک گرفتم روانی شدم رسما

پسر من و دختر تو باید از ۳ سالگی میرفتن مهد که انقد اذیت نشیم.من شرایطش نداشتم واقعا

من برعکس..حتی ثانیه ای نمیتونم تصور کنم ایلیا پیشم نباشههه هرکی میگه بذار مهد میگم اصلااااااا

سوال های مرتبط

مامان پریناز مامان پریناز ۳ سالگی
خوب خوب سلام خشگلا من اومدم روزمرگی امروز پریناز بنویسم
خب دیشب بعد از جشن پایکوبی پریناز خانم بالاخره رفت رو تختش ساعت۱۲خوابید صبح ساعت۸بیدارش کردم باباش بردش مهد منم ناهار گذاشتم کارامو کردم حاضر شدم ساعت۱۲/۳۰رفتم دنبالش فک میکنید خسته کسل اومد خونه خوابید نه نخیر اشتباه نکنید پریناز خستگی ناپذیر پریناز خواب شکست میده همیشه پیاده در راه یرگشت به خونه رفتیم پارک نزدیک مهد اونجا هم یک ساعتی بازی کرد تا ۱/۳۰ بازم خسته نشد نه بازهم خسته نشد بیاد خونه ناهار بخوره بخوابه خلاصه اومدیم خونه پریناز همچنان سرحال بدو بدو رفت خونه مادرشوهرم بعد با پدرشوهرم رفت تو حیاط به بازی کردن بعدش اومد داخل خونه اونجا هم یک شیطنت ریز کرد خلاصه باکلی مکافات به خونه رسیدیم فک میکتید الان پریناز حتما خسته شده خوابیده باید بازم بگم نه نخیر اشتباه نکنید پریناز ناهار خورده داره کارتون نگاه میکنه تا ۱۲شب که بره بخوابه همین طور اذیت میکنه شیطنت من انرژیم جونم جسمم تموم شد ولی همچنان پریناز نه 😭😭😭😭😭😭🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣😭😭😭😭😭🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
مامان پریناز مامان پریناز ۳ سالگی
من یک یکی دوستالیه که بخاطر اوضاع احوال زندگی شرایط سختی که پریناز برام به وجود اورده به غیر از مشکل اعصاب خواب مشکل فشارم پیدا کردم این چند روزی هم که تاپیکام خوندید درجریان هستید کهپریناز صزح تا شب یک سره بیدار برام سنگ تموم میزاره با جون دل تمام تلاشش میکنه که منو اذیت کنه دیگ روزا شبای سختی پشت سر میزارم حتی امروزم که پریناز دوساعت رفت مهد بازم اومد خونه خیلی اذیت نکرد ظهر نه خودش خوابید نه گذاشت من بخوابم از دیروز احساس میکردم فشارم خیلی افتاد پایین براخودم حلوا درست کردم شیرین باشه تو غذام نمک ریختم اما هرسری که بدنم خالی میکنه از تو فشارم میفته تا زیر سرم نرم ولم نمیکنه این سری اصلا وقت جون اینکه برم دکتر ندارم عصری خیلی سرگیجه داشتم همش احساس میکردم میخوام از حال برم حالا از کی خوابم برد تو خواب انگار یک حالت غش بهم دست بده که یعنی بخوام غش کنم انگار که دارم از حال میرم تو اون حالتم خیلی بد حالیه هرموقع این طوری میشم قشنگ مزگ به چشمام میبینم تا زیرسرم نرم ولم نمیکنه این حالم به لطف زندگی مشترک شیرینی بچه این تاپیک قابل توجه اونایی که خودشون به زمین زمان میزنن که حامله بشن فک میکنن بچه چیه این نتیجه بچه شیرین