۸ پاسخ

من یکمی کارم سخت تره.. یه لباس نخی میپوشم نیلا رو تندی حموم میدم بعد حوله اشم روی شوفاژ حموم میذارم حسابی گرم باشه میپوشونمش با حوله تو حمام پوشکش میکنم میدوم بیرون در حال لرزیدن کل تنشو لوسیون یا روغن ماساژ میزنم لباس هاشو تنش میکنم دور لبشو کلد کرم میزنم دستا و صورتشو مرطوب کننده میزنم میذارم تو تختش آویز بالای سرشو روشن میکنم میرم لباس نخی که خیس هم شده رو میندازم تو حموم برا شستن و یه چی که از قبل آماده گذاشتم سریع میپوشم بعد تندی شیرشو آماده میکنم شیر میدم و آروغ گیری.. میخوابونمش بعد میام درست با در حمام باز دوش میگیرم و لباس میپوشم و یه چایی که از قبل گذاشتم میخورم تا سرما یادم بره 😁
شوهر من خیلی مهربون و دوست داشتنیه ولی بلد نیست پوشک کنه بلد نیست لباس تنش کنه بلد نیست زیاد نیلا رو بگیره

من همش فکر مبکردم خودم دیر بچه‌مو بردم حموم، اولین بار س ماهگی بردم… تا این ک تاپیک شمارو دیدم😂😂

ای جونم😍

الهی امین🤩🙏

من سه بار هست خودم میبرم حموم مامانم ازم میگیره خشک میکنه لباس تنش میکنه خیلی حس خوبیه با شوهرم دوبار بردیم اما اون نمیتونه لباس تن کنه

خیلی راحته شاید چون اولین تجربمون هست سخته ولی کم کم عادی میشه همیشه یه پارچه کف حموم پهن کن خدای نکرده لیز نخوره

منو همسرمم چند روز پیش واسه اولین بار بچمون بردیم حموم خیلی راحت شستمش اصلان سخت نبود مادر شوهرم هعی میومد میبردش میگفت خیلی سخته بچه کوچیک دیگه خوردم بردمش شوهرم تعجب کرده بود میگفت چ خوب میشوریش😐😂😂

عزیزم....

سوال های مرتبط

مامان آقا آرتا مامان آقا آرتا ۶ ماهگی
احساس میکنم این تاریخ باید اینجا یادگاری بمونه
۱۴۰۳/۱۰/۲۷
امروز ارتای من ۶ ماه و ۵ روزشه
و ما امشب برای اولین بار یه حموم جانانه باهم کردیم😁
تا دوماه بعد به دنیا اومدن ارتا که مادرشوهرم حمومش میکرد من و مامانم میترسیدیم
بعد من و مامانم تو اتاق تو وان حمومش کردیم
از ۴ ماه ۴ ماه و نیم دیگه من خودم تنهایی بردمش حموم
حدود ۹ روز بود (میخواستم حموم کنم پریود شدم حالم بد بود) ارتا رو حموم نکرده بودم دیگه واقعا خودم کلافه شده بودم چه برسه بچم
امشب ساعت ۱۲:۳۰ گفتم میخوام حمومش کنم
علی گفت ولش کن بزار فردا شب گفتم نه باید حموم کنم بچه همش عرقه
خلاصه حموم رو گرم کردم ارتا رو بردم حموم
این چندوقت که میبردمش حموم همش جیغ میکشید گریه میکرد
اما امشب😍
اینقدر اروم بود اینقدر اروم بود بردمش زیر شیر اب میخندید😍😍😍
یعنی دلچسب ترین حموم تو این ۶ ماه بود
خیلی خوب بود
علی بیرون میگفت چرا پس گریه نمیکنه گفتم داره میخنده اونم هنگ کرده بود چون با کل اسباب بازی های ارتا جلو در حموم منتظر بود😁😁😁
خلاصه که مامان الهه یه جوری ارتا رو شست که لپاش قرمز شده بود😍😍😍
مثل مامان های خودمون قبلا مارو حموم میبردن چیکارا میکردن من فقط از این کیسه ابی ها بچه رو نکشیدم ۱۰ بار شستمش😁😁😁
خیلی حال داد خیلی اصلا انگار خودم بعد یه سال حموم کردم سبک شدم اصلا😂😂
اینم بگم بچه تخت گرفته خوابیده😁😁😁
از حموم بیرون اومدم خوش اخلاق بود قربونش بشم با باباش همکاری کرد حسابی😍😍😍
مامان آسد محمد جواد مامان آسد محمد جواد ۱۲ ماهگی
اولین بار تنها بردمش حموم😍😍
خیلی حال کردم که دارم میشورمش و یکم هم آب بازی کرد😍
آخر سر که میخواستیم بیایم بیرون خیلییی گریه کرد از گریه نفسش داشت میرفت و حسابی هول کرده بودم ولی سریع اومدم بیرون‌ و لباس تنش‌ کردم و از گریه زیاد خوابش برد😭😢

شوهرم که همون اول گفت خودت میبریش حموم من هیچ کمکی نمیکنم و ازت بچه رو نمیگیرم،‌منم گفتم‌ باشه‌ خودم و بچه باهم میایم بیرون و‌خودم‌ لباس تنش میکنم و همین کار رو هم کردم، ولی آدمیزاد که نیست میدید بچه‌ داره گریه میکنه حتی نیومد یه‌ پستونک یا شیشه دهنش کنه تا من بتونم راحت تر لباس تنش کنم،فقط خسته نباشه یک‌ دقیقه اومد باهام دعوا کرد که چکارش کردی تو حموم و بچه رو تو حموم اذیتش کردی که گریه کنه فقط گفتم الان داد نزن بچه بیشتر گریه میکنه😑
بچه آب بازی خیلی دوس داره و از آب خوشش میاد و مامانم هم هرسری میبردش حموم داخل حموم ساکت بود ولی وقتی حوله تنش میکرد و میخواست بیاد، بیرون شروع میکرد به گریه کردن و شوهرم هم دیده بود و هم مامانم بهش گفته بود،واقعا نمیدونم با همچنین مردی باید چجوری رفتار کنم؟
فقط دفعه آخرم بود میبرمش حموم یا وقتی رفتیم مشهد پیش مامانم اونوقت میبرمش که حدقا مامانم کمکم کنه