مامانا خوبین من احساس میکنم زیادی حساسم کسی بچمو برمیداره اعصابم خورد میشه همش باخودم حرص میخورم میگم بدنش درد میگیره هرچقدر به خودم میگم یکم ریلکس باش نمیتونم فقط باید یا دست خودم باشه یا شوهرم شماهم همینطورین

اره منم این مشکلو‌دارم دقیقا وقتی مادرشوهرم میاد نزدیکش عصبی میشم دوسندارم بغلش کنه واقع دست خودم نیست چون کثیفه همیشه دیر به دیر میره حموم دستاش همیشه سیاه خونشم انگار بمب ترکیده

منم همینجوریم تا بچم پیش خودم نباشه خیالم راحت نیست😣حالا شما خوبه مادرشوهرتون بچتونو بغل میکنه فقط مشکلتون بغله.من بچم ۴روزش بود شوهرم بچه رو داده بود دست مادرش من داشتم پستونکشو میشستم تا رفتم پیشش دیدم واااای انگشتشو کرده دهن بچم بچمم داره مک میزنه چون غریزه مک زدن دارن بچه ها.اینقد حالم بد شد بهمم میگه ببین ببین داره انگشتمو میخوره شوهرمم هیچی نمیگفت منم نتونستم حرف بزنم اینقد خود خوری کردم از اون موقع دیگه بچمو نمیتونم پیشش بزارم یا اگه شوهرم بخواد بچه رو ببره پیشش من همینطور خودخوری میکنم نمیتونمم به شوهرم چیزی بگم.یبارم دوای زایمان هست که درست میکنن انگشت زد تو دوا کرد دهن بچم😭منم نمیتونم چیزی بگم بخاطر شوهرم

پسرمو ختنه کرده بودم رفتم خونشون گفتم گریه میکنه بغلش نکنید خواهرشوهرمو برادرشوهرم اومدن به‌ زور ازم‌ گرفتنش‌ اونا میکشیدن من میکشیدم بچم خیلی اذیت شد شوهرمم باهام دعوا کرد گفت چرا نمیزاری بغلش کنن تو دیوونه ای و... حالا مثل ادم بغل نمیکنن که میزارنش زیر بغلشون یا‌سرشو فشار میدن میگن باید ورزش کنه

منم اینجوری ام.خونه مادرشوهرم‌ دیگه نمیرم‌ بخاطر اینکه فهمیدن‌ من حساسم اذیتش میکنن که من حرس بخورم

با یه مشاوز صحبت کن حتما

منم اینجوریم
فقط دست خودم و شوهرم و مامانم خیالم راحته
مادرشوهرم ک یبار سر بچمو ول کرد از فاصله ، بیشتر وسواسی شدم ولی همش بچمو از دستم میکشه بیرون ب زور میگیرتش
واقعا حق داریم ،۹ ماه باهامون رشد کرده طبیعیه که بهش حساس باشیم

اره منم اینطورم

منم اینجوریم یعنی دیوونه شدم

من از الان نیومده دارم حرس میخورم ک پدرشوهرم سیگار میکشه نیاد بچه هی بغل کن بوس کنه بوی سیگارمیده بده واسه بچه